همصدا با مریم در سفر به سوی آزادی
مریم اکبری منفرد: زنی که با قلبش برای عدالت و آزادی میجنگد
مریم اکبری منفرد، مادر سه فرزند و یکی از مقاومترین زنان زندانی سیاسی ایران، بیش از 15 سال است که در زندانهای رژیم ایران با شجاعت و عزمی شکستناپذیر در برابر ظلم ایستاده است.
او که متولد 23 آذر 1354 است، در نیمهشب نهم دیماه 1388، در حالی که دختر 4 سالهاش سارا را میخواباند، بازداشت شد و از آن زمان تاکنون حتی یک روز مرخصی به او داده نشده است. مریم به اتهام «عضویت در سازمان مجاهدین خلق» و «محاربه» به 15 سال حبس محکوم شد، اتهامی که هرگز آن را نپذیرفت.
زندگی در سایه ظلم: تراژدی خانوادگی و آغاز مبارزه
مریم اکبری منفرد از کودکی شاهد ظلم و جنایت رژیم بود. او کوچکترین عضو خانوادهای بود که چهار نفر از عزیزانش را در دهه 60 از دست داد. برادرش علیرضا در سال 1360 زیر شکنجه به شهادت رسید، غلامرضا در سال 1364 اعدام شد، و رقیه و عبدالرضا، که هر دو از اعضای سازمان مجاهدین خلق بودند، در قتلعام 1367 به دار آویخته شدند. رقیه، مادر یک دختر خردسال بود که در تابستان 1367 به پای چوبه دار فرستاده شد. این داغها، همراه با از دست دادن مادرش که در اثر غم و اندوه در سن 40 سالگی درگذشت، عزم مریم را برای دادخواهی جزم کرد و این تنها جرم او بود.
او در نامهای از زندان نوشت: « ما زخمهایمان تازه است. نه 3 دهه که سه روز هم از آن اتفاق برایمان نگذشته است! انگار برای ما همین امروز اتفاق افتاده است. داغ مرداد 67 هنوز دلهایمان را میسوزاند و تمام این سالیان به دردمندی دندان بر جگر فشردیم. اما روز پیروزی دادخواهی مرهمی خواهد شد بر تمام داغهایمان«…
خروش از دل زندان: شکستن سکوت
نامهها و نوشتههای مریم اکبری منفرد، از جمله ارزشمندترین منابع برای درک ظلمی است که بر خانوادههای دادخواه رفته است. او با زبانی شاعرانه و دردمند، روایتگر خشونت سیستماتیک حاکم بر تاریخ معاصر ایران است
در سال ۱۳۹۵، پس از انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری درباره کشتار ۶۷، مریم شجاعانه شکایتی به گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل ارائه داد و خواستار پاسخگویی رژیم ایران شد. اقدام بیسابقهای که موجب شد سازمان ملل، دو تن از اعضای خانوادهاش را بهعنوان ناپدیدشدگان قهری به رسمیت بشناسد.
او در نامهای خطاب به موسوی تبریزی، دادستان وقت رژیم در دهه 60، که ادعا کرده بود «خانوادهها میتوانستند شکایت کنند، اما نکردند»، نوشت:
«شاید شما یادتان رفته. بگذارید من یادآوری کنم که خانوادهها حتی حق برگزاری مراسم را هم نداشتند. در همان مراسمهای خانوادگی برای عزا، آنها را با همه میهمانان بازداشت و راهی زندان میکردید. به خانوادهها نه پیکر عزیزانشان را دادید، نه گفتید کجا دفن شدند و نه حتی یک نشانی! و حالا بعد از 3 دهه از کشتارتان از شکایت اسم میبرید؟ حالا من که شکایت کردهام آن هم بعد از سه دهه، با من چه کردهاید؟ جز تهدید و تبعید و ادامه زندان غیرقانونی؟»
پاسخ حکومت: انتقام، پروندهسازی، تبعید، انفرادی
رژیم، که از تأثیرگذاری مریم بر دیگر زندانیان هراس داشت، در 19 اسفند 1399 او را بهطور ناگهانی از بند زنان زندان اوین به زندان سمنان تبعید کرد. این تبعید، نقض اصل تفکیک جرایم بود و مریم را در میان زندانیان عادی قرار داد. در زندان سمنان، او از ملاقات و تماس تلفنی آزاد با خانواده محروم شد و هر تماسش تحت نظارت مأموران امنیتی انجام میشد. با این حال، مریم روحیه خود را حفظ کرد و به مقاومت ادامه داد. او در نامهای از زندان سمنان نوشت:
13 »سال دهها کودک و صدها نوجوان و جوان همسن دخترانم را دیدم و دست بر سر و رویشان کشیدم و همصحبت شدم. و از بیصدایی و تنهاییشان از خشم دندان بر دندان فشردم و برای دفاع از آنها بر سر هر آنکه در جرگه شبپرستان است خروشیدم«!
مقاومت در زندان: رنگینکمان امید برای دیگران
مریم اکبری منفرد در طول 15 سال حبس، به نماد مقاومت و امید تبدیل شد. او در زندان اوین، با وجود شرایط سخت و فشارهای روانی، روحیهای تسلیمناپذیر داشت. آتنا فرقدانی، زندانی سیاسی سابق، او را اینگونه توصیف میکند: »هرگاه غمگین میشدم، مریم به سمتم میآمد و میگفت: اجازه نده که غمت توسط دوربینهای زندان ثبت شود؛ لبخند بزن. هرگاه برف و باران میبارید، در چهاردیواری هواخوری زندان اوین با شور و شوق میدوید و لبخند میزد. زنی که مقاومتش، رنگینکمانی بود از امید برای همهی زندانیان…«
او در نامهای از زندان اوین نوشت: « ما بوی بهار را در اوین حس میکنیم و مطمئن هستیم که این بهار زیبا روزی میروید و همه میهن ما را در بر میگیرد. بهار آزادی در راه است… بهار خواهد آمد. از سیمهای خاردار میگذرد و در میهن ما فرود میآید. «
رنجهای جسمانی و محرومیت از درمان
مریم اکبری منفرد در اثر 15 سال حبس، از بیماریهای متعددی رنج میبرد: اختلال تیروئید، روماتیسم مفصلی، و بیماری کبد. اما به دستور وزارت اطلاعات، از دسترسی به پزشک متخصص و حتی غذای مناسب برای بیماران کبدی محروم شده است. وضعیت جسمانی او به دلیل عدم درمان و تغذیه نامناسب به شدت وخیم شده و با دردهای جانبی متعددی دستوپنجه نرم میکند.
فشارهای جدید: از تبعید به قرچک تا محکومیتهای ناعادلانه
پس از پایان محکومیت 15 سالهاش در 20 مهر 1403، مریم نهتنها آزاد نشد، بلکه در اقدامی ضدبشری به زندان مخوف قرچک ورامین منتقل شد. این انتقال، بخشی از تلاش رژیم برای تشدید آزار و اذیت اوست. مریم طبق قوانین خود رژیم باید در سال 1398، پس از گذراندن دو سوم محکومیتش، آزاد میشد، اما رژیم با پروندهسازیهای جدید، او را همچنان در زندان نگه داشته است.
در سال 1402، وزارت اطلاعات دو پرونده علیه او تشکیل داد و او را به اتهامات واهی مانند «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به رهبری»، «نشر اکاذیب»، «تشویش اذهان عمومی» و «تحریک مردم علیه امنیت ملی» به سه سال حبس اضافی محکوم کرد. این احکام شامل دو سال حبس تعزیری و 150 میلیون ریال جریمه نقدی بود.

دوری از فرزندان: دردی عمیقتر از زندان
مریم اکبری منفرد، مادر سه دختر، در طول این 15 سال از فرزندانش دور بوده است. او در نامهای از زندان درباره این دوری نوشت:
«اگرچه با بندبند وجودم دلم میخواست در کنار فرزندانم میبودم، اما پشیمان نیستم، بلکه مصممتر برای ادامه مسیرم هستم. این را هر بار در هر جلسه بازجویی و بازپرسی رسمی و غیررسمی گفته و از تکرارش خرسندم! … عدالت از عشق مادری والاتر است، چون عاشق فرزندانم هستم به عدالت برخاستهام«.
این دوری، دردی عمیق برای مریم است، اما او هرگز تسلیم نشده و از فرزندانش بهعنوان منبع الهام یاد میکند. او در نامهای خطاب به جوانان معترض نوشت:
»به دختران و پسرانم که جان بر کف، در خیابان هستند و اشتیاق بودن در کنارشان هر لحظه در وجودم پر میکشد، میگویم اگر بازداشت شدید، ذرهای و سر سوزنی به بازجویان اعتماد نکنید. آنها همجنس ما نیستند! دشمن در هر لحظه دشمن است! ایمانتان را به راهتان هرچه بیشتر کنید. در انفرادی این تنها دستآویز است. «
راز مقاومت: شعله ایمان و خشم مقدس
مریم اکبری منفرد در نامههایش، راز مقاومت خود را اینگونه بیان میکند:
»اگر از من بپرسید چطور در میان تاریکی شکنجه و طاقتفرسایی زمان دوام آوردم؟ میگویم شعله سرکش ایمان درون قلبم مرا سرپا نگه داشته است. این شعله گرم و سرکش همان چیزی است که بازجوها میخواهند از لحظه اول دستگیری آن را از زندانی بربایند… تا وجودش یخ کند و تن به یوغ ظلم بسپارد… اما من با خشمی مقدس از شکنجههایی که شاهد بودم و بر جانم نشست، آن را شعلهور نگه داشتم! خندیدم و خنده تکثیر کردم که بتوانم و بتوانیم بایستیم. چرا که مقاومت قلب ما است ایمان به معصومیت و مظلومیت خواهر و برادرانم که هیچوقت آنها را مرده نپنداشتم… برایم زندهترین بودند و هستند. در تکتک لحظات زندانم دستم را گرفتند… و اکنون در خیابانهای ایران آنها را مییابم… من علیرضا را در مشتهای گرهکرده آن جوان در نازیآباد دیدم. رقیه با سینهای ستبر در جلو صف مقابل پاسداران سرکوبگر ایستاده و صدای عبدالرضا را در فریاد ممتد آزادی همسنوسالهایش شنیدم.»
پیام به جهان: دادخواهی برای عدالت
مریم اکبری منفرد در نامه ای خطاب به مجامع بین المللی حقوق بشر نوشت:
« ما برای اینکه دیگر هیچ خانوادهای داغدار نشود به دادخواهی برخاستهایم و به عدالت پای میفشاریم… قتلعام هنوز ادامه دارد. اعدام و کشتار مردم بیگناه ادامه آن قتلعام است و 88، 96 و 98 تداوم کشتار 67 هستند. تلاش و پایفشردن برای دادخواهی قتلعام 67 عین مبارزه برای آزادی است.»
حمایت بینالمللی: صدای مریم در جهان
تجربه مریم، یک پرونده حقوق بشری روشن و مستند از نقض شدید حقوق بشر است که نمایانگر سیاست سرکوب، کینهتوزی و بیعدالتی سیستماتیک در ایران تحت حاکمیت آخوندها است.
عفو بینالملل در سال 1400 با صدور بیانیهای، از شرایط غیرانسانی زندان سمنان و بدرفتاری با مریم به دلیل دادخواهیاش ابراز نگرانی کرد.
گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا در سال 1401 نیز به حبس 12 ساله او به دلیل عدالتخواهی اشاره کرد. پروفسور جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل، در گزارش ژوئیه 2024 خود، رفتار رژیم با مریم را نمونهای از سرکوب کسانی دانست که به دنبال پاسخگویی برای جنایات دهه 60 هستند و اعدامهای 1367 را «جنایت علیه بشریت» خواند.
در آذر 1403، روزنامه لوموند بیانیهای از روشنفکران برجسته جهانی منتشر کرد که خواستار آزادی مریم شدند. امضاکنندگان این بیانیه، از جمله الیزابت بدنتر و اینگرید بتانکور، سرکوب مریم را نمادی از نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران دانستند. همچنین، شهرداری ویلیه آدام در فرانسه در آبان 1403 با نصب پوستری از مریم بر نمای ساختمان خود، از شجاعت او تجلیل کرد و نوشت: «مریم اکبری منفرد پس از 15 سال زندان همچنان در رنج است، زیرا او برای دادخواهی عزیزان اعدامشدهاش ایستادگی میکند.»
فراخوان به اقدام فوری
مریم اکبری منفرد زنی که 15سال از عمرش را بدون مرخصی در زندان سپری کرده و رنج از دست دادن عزیزان، شکنجه، بیماریهای بدون درمان، انفرادی و تبعید را تاب آورده، هرگز از مسیر دادخواهی عقب ننشسته و به مبارزه برای عدالت ادامه میدهد. او خطاب به وجدانهای بیدار جهان، میگوید: « صحبت از 13 سال نبردی بیوقفه است اما کلام کوتاه اینکه من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید سرود فتح خواهم خواند. فردا از آن ما است سپیده عدالت از میان ابرهای تیره و طوفانی خواهد دمید و ما آن روز عشق را با تمام قلبمان حس خواهیم کرد. «
مریم اکبری منفرد، زنی شجاع که همچون کوه در برابر همه سختیها ایستاده، شایسته آزادی و عدالت است. صدای او باید شنیده شود، و مبارزه او برای دادخواهی و آزادی باید به پیروزی برسد. اکنون زمان اقدام است!