مریم اکبری منفرد طی نامه ای از مجامع بین المللی برای نجات جان آتنا دائمی و گلرخ ایرایی که در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و انتقال غیرقانونیشان از اوین به زندان قرچک اقدام به اعتصاب غذا کرده اند، استمداد کرده است.
طی این نامه مریم اکبری با اشاره به پاسخ حاج مرادی دادیار زندان به مادرآتنا دائمی از مجامع بین المللی و نهادهای حقوق بشری خواستار شنیدن فریاد مادر آتنا و گلرخ شده است و نوشته است:«من مریم اکبری زندانی سیاسی، از زندان اوین، از پشت دیوارهای سنگی دست استمداد به سوی مجامع بین المللی و نهادهای حقوق بشری دراز می کنم و از همه ی کسانی که قلبشان برای انسان و انسانیت می تپد تقاضا دارم فریاد مادر گلرخ و آتنا را بشنویید و چشمان امیدوارمادران به سوی شماهاست.»
لازم به ذکر است که مریم اکبری منفرد زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین، به اتهام محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران به ۱۵سال حبس محکوم شده است. وی پس از ارائه شکایت در۲۶مهر۱۳۹۵، درباره اعدام اعضای خانواده اش در سال ۱۳۶۷توسط دادستان تهران در یک اقدام تلافی جویانه از خدمات پزشکی محروم و تهدید به افزایش ۳سال حکم زندان و تبعید به زندان سیستان و بلوچستان گردید.
متن کامل نامه استمداد خواهی مریم اکبری منفرد به مجامع بین المللی و ارگان های حقوق بشری:
سایه ی سرد و سهمگین سرکوب در سراسر کشورگسترده شده است و آسیاب سنگ خشونت در نهایت سرعت می جرخدو با قساوت تمام هر دانه ایی را که بر گلویش میگذارد خرد می کند.
اما ایران و ایرانی طوق بندگی و عبودیت ظالمان را برداشته تا از نعمت شخصیت و آزادی و تساوی حقوق برخوردار گردد و این است که مرگ بانام برایش لذت بخش تر از ننگ و تمکین در برابر زور است و خود را از نردبان انسانیت بالا می کشد تابه حقایق بیشتری آگاهی یابد.
۹ روز از اعتصاب غذای گلرخ و آتنا عزیز میگذردو کسی پاسخگو نمی باشد.
اعتصاب غذا واژه ایی آشناست اما شنیدن ان کجا و شاهد درد کشیدن یک انسان که در اعتصاب غذا به سر می برد کجا؟!
زیر فوران درد و هر روز ذره ایی از وجودت آب شدن و تو چاره ای جز ادامه ی مسیر برایت نباشد و هر روز ناتوان تر از روز قبل ولی مصمم تر در مسیری که پای نهاده ای زیرا که تنها تیری است در تاریکی.
در اعتصاب خشک دیگر بحث سر روز و ساعت نیست، دیگر صحبت از جداشدن ذره ذره وجودت نیست. بلکه اتفاق در لحظه است در ثانیه، از کار افتادن کل سیستم بدن در یک لحظه، نفسها به شماره افتادن؛ تنفس های نفسگیر و هر آن امکان بالا نیامدن نفس بعدی!!!
خشکی دهان، چسبندگی لب و دهان و زبان و… ایست قلبی با هیچ واژه ایی نمیشودلحظه های دردناک اعتصاب غذا را به تصویر کشید جان گلرخ و آتنا در خطر است.
مطلع شدم آقای حاج مرادی در پاسخ مادر آتنا که گفته بودبچه ها میخواهند اعصاب خشک بکنند جواب داده: “برایم مهم نیست”.
البته که برای شما که میراث دار سلف خویش هستید جان آدمی ارزش ندارد، اسلامی که در دهه ی ۶۰ چوبه های دار، جوخه های اعدام و خون جوانان میهن را نردبان ترقی خویش کردند و اینک در بالاترین مناصب دولتی تکیه زده اند و به هیچ نهادی هم پاسخگو نیستند و هر بلایی که می خواهند بر سر زندانیان می آورند و در نهایت به اسم خودکشی و مصرف مواد مخدر و…. پرونده ها را مختومه اعلام می کنند.
قانون و اخلاق و وجدان و این قبیل واژه ها کمترین اعرابی در این حاکمیت ندارد. به بردگی در آمدن انسانیت و سلب کردن کرامت انسانی ماهیت این حکومت است.
من مریم اکبری زندانی سیاسی، از زندان اوین، از پشت دیوارهای سنگی دست استمداد به سوی مجامع بین المللی و نهادهای حقوق بشری دراز می کنم و از همه ی کسانی که قلبشان برای انسان و انسانیت می تپد تقاضا دارم فریاد مادر گلرخ و آتنا را بشنویید و چشمان امیدوارمادران به سوی شماهاست.
شماهایی که از نیروی ایمان و عقیده به آزادی نوع بشر بر خوردارید آنها را ناامید نکنید.
حضور شما اثری تعیین کننده خواهد داشت و ارزش نهایی هر زندگی در حضور لحظه های سرشار از احساس وظیفه در آن لحظه هاست.
مریم اکبری منفرد – زندان اوین – بهمن ۹۶
خبرهای ما را دراین کانال تلگرام دنبال کنید: