اسماعیل بخشی از جمله نمایندگان کارگران شرکت نیشکر هفت تپه است. او ۲۷ آبان ماه در جریان اعتراضهای کارگران این کارخانه بازداشت شد و پس از ۲۵ روز با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی تا زمان تشکیل دادگاه از زندان آزاد شد.
در زمان بازداشت این کارگر، مسئولان وزارت کار گفتند که به دلیل امنیتی بودن پرونده او نمیتوانند موضوع را پیگیری کنند. در همان زمان گزارشهایی مبنی بر شکنجه اسماعیل بخشی و انتقال وی به بیمارستان منتشر شد. اما دادستان شوش موضوع شکنجه آقای بخشی در زمان بازداشت را رد کرد.
این فعال کارگری خود پس از آزادی از زندان در نوشتهای خبر داد که در دوره بازداشت چنان مورد ضرب و شتم و «شکنجه» قرار گرفته که «تا ۷۲ ساعت در سلولم از جایم نمیتوانستم تکان بخورم و آن قدر زده بودند که حتی از تاب درد خوابیدن هم برایم زجزآور بود».
موضوع بازداشت اسماعیل بخشی و اظهارات او در مورد «شکنجه»اش در دوره بازداشت واکنشهای مختلفی را در میان مقامهای دولتی و قضایی در پی داشت.
مقامات دولتی و قضایی موضوع شکنجه این کارگر را رد و تکذیب کرده و حق خود را برای شکایت از اسماعیل بخشی محفوظ دانستهاند.
محمود علوی در یک جلسه غیرعلنی کمیسیون امنیت ملی مجلس، پشت درهای بسته، به موضوع بازداشت و شکنجه اسماعیل بخشی بخشی واکنش نشان داد.
در مورد محتوای این نشست غیرعلنی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران، به نقل از مقامهای وزارت اطلاعات گفت «در مسیر بازداشت و انتقال اسماعیل بخشی به بازداشتگاه، بین نیروهای امنیتی و آقای بخشی یکسری درگیریها رخ داده، اما او در حین بازداشت شکنجه نشده است.»
حشمتالله فلاحتپیشه نیز گفت که در این جلسه فیلم اعترافات اسماعیل بخشی پخش شده و او در این فیلم «اعتراف میکند که به حزب کمونیست کارگری وابسته است و سیاست این حزب گسترش اعتراضات است.»
محمود واعظی رئیس، دفتر حسن روحانی، روز ۱۹ دی اعلام کرد «در پی گزارش وزیر اطلاعات در مورد اسماعیل بخشی، مشخص شد ادعای شکنجه او به هیچ وجه درست نبوده است.» او افزود «این حق برای وزارت اطلاعات و دولت در نظر گرفته شده که از اسماعیل بخشی شکایت شود.»
جمال حیدریمنش، وکیل سپیده قلیان، فعال مدنی که در حاشیه اعتراضات کارگران هفت تپه بازداشت شده بود، در یک پست اینستاگرامی با اشاره به شکنجه موکلش در زمان بازداشت نوشت «اگر حساب پاک است چرا اجازه معاینه پزشکی قانونی توسط مراجع ذیربط (به سپیده قلیان) داده نشد؟»
این وکیل دادگستری به تکذیب شکنجه اسماعیل بخشی توسط مقامات ایران اشاره و تاکید کرد «انکار راه به جایی نمیبرد.»
سپیده قلیان که همزمان با اسماعیل بخشی در بازداشت بوده نیز در سلسله توییتی در توییتر خود ابراز آمادگی کرده که در مورد شکنجه خود و اسماعیل بخشی، در دادگاهی عادلانه شهادت بدهد.
سپیده قلیان در سلسله توییت خود ضمن اشاره به احضار چندین باره خود به ستاد خبری وزارت اطلاعات در تاریخ دوشنبه ۱۷دی ۱۳۹۷، نوشته است «دو مامور که خود را مامور بررسی معرفی کردند از من در رابطه با دوران بازداشت سوال کردند و پس از شنیدن توضیحات من گفتند موضوع شکنجهام را ناشی از توهم من و اسماعیل بخشی دانستهاند.»
سپیده قلیان در این توییت نوشته است «یادآوری ۳۰ روز رفتار وحشیانه و ضدبشری هنوز هم میتواند چشمهایش را خیس کند و تنش را بلرزاند. حین دستگیری، اسماعیل بخشی سعی میکرد مرا از زیر ضرب و شتم ماموران بیرون بکشد اما خودش را چنان به باد کتک گرفتند که بیهوش شد.»
او همچنین در این سلسله توییت نوشته است ماموران اطلاعات به وی گفته بودند که تنها در صورت قبول اتهامات جنسی، آزادش خواهند کرد.
پس از انتشار نامه اسماعیل بخشی در مورد ضرب و شتم و شکنجه در دوران بازداشتاش، بسیاری از فعالان، زندانیان سابق، زندانیان سیاسی و خانواده زندانیان در حمایت از اسماعیل بخشی کمپین آنلاینی را تحت عنوان «من هم شکنجه شدم» به راه انداختند.
جمعی از معلمان ایران در حمایت از اسماعیل بخشی و سرکوب فعالان صنفی و مدنی توسط جمهوری اسلامی، بیانیه صادر کردند.
در بخشی از این بیانیه که تاکنون به امضای ۱۰۰ نفر از معلمان در ایران رسیده، آمده است «سخنان اسماعیل بخشی را باور داریم و خواستار مجازات آمران و عاملان شکنجه هستیم.چرا که بسیاری از همکاران ما توهین و ضرب و شتم معلمان شاغل و بازنشسته بخصوص محمد حبیبی را دیده یا شنیده اند.»
گوهر عشقی مادر ستار بهشتی زندانی سیاسی که زیر شکنجه جان خود را از دست داد نیز طی پیامی خطاب به اسماعیل بخشی ضمن حمایت از او نوشته است « پسرم اسماعیل بخشی عزیزم… میدانم که صورتت را در برابر خانواده با سیلی سرخ نمودی تا حافظ آبرویت باشی و همچنین با روح و جانم درک میکنم بر چگونگی نواختنشان بر صورتت تا سپیدی رویت را با بیحیاییشان رنگین کنند. همه اینها را میدانم و میدانیم و میدانند اما افسوس و دریغ… به جای اینکه مدال استقامت و شرافت را بر گردن کارگران و تهی دستان بیندازند، آنها را زیر شکنجههای وحشیانهشان به مانند ستارم به قتل میرسانند و یا اگر در اثر فشار افکار عمومی مجبور به زنده نگاه داشتنش شوند چنان رفتاری میکنند که با تو فرزندم انجام دادند.»
این مادر در ادامه نوشته است «…. پسرم! تو تنها قربانی شکنجه نبودی و نیستی! اولین نبودی و آخرین هم نخواهی بود، چرا که عزمی برای مقابله با این مغولصفتان وجود ندارد. چه انسانهای شریفی که بخاطر جاری کردن صدای حق و مظلومانهشان به زندانها و سیاهچالههای مخوف افتادند و آرامش و امنیت و حتی جانشان را نیز از دست دادند…»
سهیل عربی زندانی سیاسی در زندان تهران بزرگ نیز در حمایت از اسماعیل بخشی به این کمپین پیوسته و آخرین شکنجه اش را شرح داده است «در خرداد ماه سال جاری به دستور حاج مرادی رئیس زندان تهران بزرگ، به زندان دو الف (بند ۲ الف سپاه در زندان اوین) برای بازجویی منتقل شدم و در حین بازجویی؛ با ضرب و شتم و شکنجه توسط شکنجه گران؛ بینی ام شکست. مرا به بیمارستان خمینی برده و بدون اجازه عمل جراحی به زندان تهران بزرگ بازگرداندند. در زمانی که در سلول انفرادی بودم به یک زندانی تجاوز شد، من اعتراض کردم به زندانی که این کار را کرده بود که با مشت به بینی ام زدند که شکست. بار دوم بخاطر نامه ای که در مورد وضعیت زندان تهران بزرگ نوشتم و پیرمردی را که بخاطرسرقت یک بسته زردآلو خوابانده بودند او را در توالت. وقتی افشا کردم. ابتدا از افسر نگهبانها خواستند که مرا بزنند که افسر نگهبان قبول نکرد. یکی از زندانی های اجیر شده که بعنوان نفر خدمات آنجا کار می کرد هنگامی که در خواب بودم با مشت به بینی ام زد. آنقدر خون از بینی ام ریخته بود که تمام پتوها خونی شد. مرا به بیمارستان اعزام کردند که در اعزام هم افسر شعبه اعزام بنام تاجیک به من گفت باید ماسک بزنی من هم گفتم درآیین نامه ننوشته که من باید ماسک بزنم که با مشت و باتوم زد به سر و صورتم و در ضلع غربی بیمارستان امام خمینی به سربازها گفت که بزنیدش که انقدر زدند من از حال می رفتم دوباره با سطل آب رویم می ریختند و دوباره با مشت و لگد می زدند. مجموعا طی این مدت سه بار بینی ام را شکاندند، علیرغم دردهای مستمر ناشی از شکستگی بینی و خونریزی شدید، ماههاست مسئولین زندان اجازه مداوا و عمل جراحی به من نمی دهند…»
محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان در زندان اوین که در دادگاه انقلاب به ۱۰ سال و نیم حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود ضمن حمایت از اسماعیل بخشی به این کمپین پیوسته و در رابطه با دوران بازداشت خود نوشته است «… با مشت و لگد به جان من افتادند و یکی از آنها یقه کتم را گرفت و شروع به کشیدن من کرد و مرا که روی زمین افتاده بودم کشان کشان روی آسفالت کشید تا سوار ماشین کند. در طول مسیر هم مدام چند نفر با مشت و لگد مرا میزدند. در اثر اعمال این خشونت بخشهایی از پوست تنم که با زمین تماس داشت کنده شد. کوفتگی و خونمردگی شدید در ناحیه کمر و کشاله ران، درد شدید در ناحیه پهلو، درد و کوفتگی شدید در ناحیه قفسه سینه، تپش شدید قلب، تا مدتها پس از ضرب و شتم از اثرات این ضرب و شتم هست که با مرور زمان بخشی از آنها التیام یافته است اما هنوز پهلویم درد میکند و تپش قلب دارم.»
مجید عزیزی، فعال مدنی در زندان عادلآباد شیراز، در نامهای خطاب به اسماعیل بخشی، نوشتهاست: « رفیق مبارزم برادر کارگرم اسماعیل بخشی، تو در اهواز شکنجه شدی و من در شیراز. …. من هم شکنجه شدم با چشم بند و دستبد مرا در اطلاعات شیراز برای بازجویی از سلول انفرادی به اتاق بازجویی میبردند. بازجوها با صدای بلند، من و خانوادهام را با فحشهای رکیک و جنسی مخاطب قرار میدادند و با ضربات لگد با پوتین، محکم به سر، صورت، سینه و شکم من میزدند، جوری که نفسم بند میآمد.»
محمود صالحی فعال کارگری کرد، نامه ای را در حساب اینستاگرام خود، خطاب به «اسماعیل بخشی و سپیده قلیان» منتشر کرده است. وی ضمن اشاره به فشارهای موجود بر کارگران طی این سالها، به مواردی از اعمال شکنجه و ضرب و جرح خود توسط ماموران امنیتی اشاره کرده و نوشته است «من خودم ١٩ بار زندان رفتم و ده ها بار مورد ضرب و جرح از سوی ماموران بازداشت کننده قرار گرفته ام،دنده هایم شکسته ، لگنم شکسته و آخرین بار کلیه هایم را در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج به دلیل اینکه داروهای مورد نیازم را قطع کردند، از دست دادم . سالهاست که مکالمات تلفنی خانوادگی ما و دوستانمان شنود می شود. …. صحبت های یک عده از مسئولان که خودشان بانی همه مشکلات این جامعه هستند برای ما هیچ ارزشی ندارد و ما در این شرایط حساس در کنار شماها هستیم.»
حمیدرضا امینی، فعال مدنی و زندانی سیاسی در زندان اوین، طی نامهای خطاب به اسماعیل بخشی، نوشتهاست «من هم شکنجه شدم.» این زندانی سیاسی در نامه خود به دو نمونه از شکنجههای خود اشاره کرده و نوشته است « بارها تحت شکنجههای متعددی قرار گرفتهام که از نمونههای آن میتوان به دیماه ۸۷ در کرمانشاه به خاطر عضو بودن در جنبش (ما هستیم) اشاره کنم که به شدت مورد ضرب و شتم و شکنجه از جمله آویزان کردن از سقف توسط نیروی انتظامی اشاره کنم.»
آبتین پارسا زندانی سیاسی سابق در این نامهای ضمن حمایت از کمپین «من هم شکنجه شدم» از شکنجههای خود در دورانی که تنها ۱۶ سال داشته اشاره کرده و نوشته است « در حالی که نوجوانی 16 ساله بودم به جرم سخنرانی ضد دینی در دبیرستان شهید چمران شهر زرقان(استان فارس) توسط سپاه بازداشت شدم و مورد انواع شکنجه های روحی و روانی قرار گرفتم….در طول بازجویی، اغلب زمان ها، یک بطری شیشه ای خالی روی میز بود؛ من انتخاب دیگری نداشتم، مجبور بودم همه چیز را قبول کنم، حتی چیزی که من هرگز انجام نداده بودم؛ آنها به من میگفتند اگر چیزی را که ما به شما می گوییم قبول نکنید، شما را با این بطری خالی مورد تجاوز قرار خواهیم داد یا بقول خودمان ده دقیقه زمان داری که غیبش کنی یا غیبش میکنیم… بسیاری افراد دیگر نیز آنجا بودند که برخی از آنها دختر بودند؛ مقامات سپاه پاسداران هر روز آنها را مورد تجاوز قرار می دادند؛ هنگامی که من در بازداشتگاه بودم، اتاق من نزدیک شکنجه گاه بود، می توانستم صدای آنها، ناله های آنها را بشنوم…»
معصومه نعمتی مادر آتنا( فاطمه)دائمی، فعال مدنی و زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین، با انتشار یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود از شکنجه دخترش نوشت و گفت که شکنجه نه فقط در دوران بازجویی بلکه در تمام مدت انفرادی، حبس، دادگاه، زندان و دادسرا در ایران رایج است.
مادر این زندانی در ادامه به بازداشت چندساعته خود در سال گذشته و ضرب و شتم ماموران و لباس شخصیها اشاره کرده گفته است که «کتک زدن و فحاشی به یک مادر در کدام مسلک و دین و کشور مورد تایید است؟»
بدرفتاری و شکنجه در زندانهای ایران
شکنجه و بدرفتاری با زندانیان و بازداشت شدگان در مراحل بازجویی امری مرسوم در ایران به شمار میرود.
فعالان حقوق بشر گزارشهای متعددی را از شکنجه بازداشت شدگان حین بازجویی منتشر کردهاند که بازداشتشدگان علاوه بر ضرب و شتم با شوک الکتریکی، تحت شکنجههای جنسی، خشونتهای جنسی و قطع عضو و بسیاری موارد دیگر قرار میگیرند.
در جریان تظاهرات سراسری دسامبر ۲۰۱۷ تا ژانویه ۲۰۱۸ نیز گزارشهای بسیاری از شکنجه و ضرب و شتم بازداشت شدگان و همچنین مرگ و میرهای مشکوک در حین بازداشت وجود داشت که تاکنون هیچ تحقیقات مستقلی صورت نگرفته است.
شکنجه در قوانین قضایی ایران به عنوان مجازات متهمان پیشبینی شده است و وجه قانونی به خود گرفته است. مقامات ایران علنا از احکامی که مصداق شکنجه هستند دفاع میکنند.
عفو بینالملل در تأیید وجود شکنجه در زندانهای ایران گفته است «مدتها “وضعیت کابوسوار” بازداشتگاههای ایران، از جمله کاربرد شکنجه در آنها را ثبت کرده است.»
ما را در کانال تلگرام دنبال کنید: