مرگ امیر نیسی و وخامت وضعیت ابراهیم پارسامهر در زندان شیبان

دو نمونه بارز از مرگ‌های تدریجی و قابل‌پیشگیری در زندان‌های رژیم

در هفته‌های اخیر، موج تازه‌ای از مرگ‌ها و وخامت‌های شدید جسمانی در زندان‌های رژیم رخ داده که همگی یک نقطه مشترک دارند: ممانعت عامدانه از درمان و رها کردن زندانیان بیمار تا رسیدن به مرحله‌ای که مرگ یا آسیب غیرقابل بازگشت اجتناب‌ناپذیر شود.
مرگ امیر نیسی در زندان شیبان اهواز، بی‌خبری از وضعیت وخیم ابراهیم پارسامهر در همان زندان، و بستری شدن احمد ناصری در حالت کمای کامل در بیمارستان امام اهواز، تنها در چند روز گذشته رخ داده‌اند. این اتفاقات، در کنار پرونده‌های شاخص گذشته مانند مرگ سمیه رشیدی در زندان اوین، تصویری روشن از یک سیاست واحد ارائه می‌دهد: مرگ سریع از طریق اعدام برای برخی، و مرگ تدریجی، دردناک و قابل پیشگیری از طریق حذف درمانی برای دیگران.

این گزارش نگاهی تحلیلی به این الگو دارد و سه پرونده اخیر در خوزستان را به‌عنوان نمونه‌های مستند بررسی می‌کند.

۱. مرگ قابل پیشگیری امیر نیسی؛ زندانی جوانی که رها شد تا بمیرد

امیر نیسی، متولد ۱۳۷۷، اهل اهواز و از زندانیان اهل سنت، شش سال گذشته را تحت حکم ۱۵ سال حبس در بندهای ۵ و ۸ زندان شیبان گذرانده بود. او ماه‌ها از عفونت شدید ناشی از «مو برگشتی» رنج می‌برد؛ عفونتی که ابتدا سطحی بود اما به‌دلیل نبود درمان به‌موقع، به گسترش چرکی در نواحی مختلف بدن تبدیل شد.

علائم نادیده گرفته‌شده

به گفته هم‌بندیان او:

هم‌بندیان بارها وضعیت او را گزارش کرده‌اند، اما مسئولان زندان هیچ اعزامی را تأیید نکرده‌اند. حتی به گفته یکی از شاهدان، هنگام درخواست آمبولانس، یکی از مأموران پاسخ داده: «بیمار نیست، ادا درمی‌آورد.»

انتقال دیرهنگام و مرگ

در نهایت زمانی که امیر در وضعیت کاملاً بحرانی قرار گرفت، با تاخیر بسیار به درمانگاه برده شد و همان شب جان باخت.
این پرونده از لحاظ پزشکی یک مرگ کاملاً قابل پیشگیری است؛ زیرا عفونت ناشی از چنین مشکل ساده‌ای، در بیرون از زندان با یک عمل سرپایی و آنتی‌بیوتیک کنترل می‌شود.

چرا درمان او مسدود شد؟

زندان شیبان سال‌هاست تحت مدیریت افرادی مانند «خسرو طرفی» به یکی از کانون‌های بدرفتاری، شکنجه، و محرومیت درمانی تبدیل شده است. گزارش‌های متعدد نشان می‌دهد که تصمیم درباره اعزام زندانیان بیمار در این زندان نه توسط پزشک، بلکه توسط نهادهای امنیتی کنترل می‌شود.
امیر نیسی قربانی همین ساختار شد: ساختاری که در آن درمان نه حق، بلکه ابزار فشار است.

۲. خطر فوری جان ابراهیم پارسامهر؛ وکیل تبرئه‌شده اما همچنان محبوس

ابراهیم پارسامهر، وکیل پایه یک دادگستری از شهرستان باغ‌ملک، یکی از نمونه‌های نادر زندانیانی است که با وجود تبرئه کامل قضایی، همچنان در زندان نگه داشته شده و اکنون وضعیت جسمانی‌اش به مرحله خطرناک رسیده است.

ابراهیم پارسامهر

بازداشت خشونت‌آمیز و شکنجه طولانی

او در خرداد ۱۴۰۴ با یورش خشونت‌آمیز نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد؛

تبرئه در دادگاه؛ اما ادامه بازداشت

پرونده او در دادگاه انقلاب اهواز بدون دسترسی آزاد به وکیل بررسی شد.
با وجود اتهامات «تشویش اذهان عمومی»، «فعالیت تبلیغی»، و «ارتباط با کشور متخاصم»، در نهایت تبرئه شد.
اما آزادی او صادر نشد؛ بهانه: «ادامه تحقیقات»
این اقدام مصداق بازداشت خودسرانه پس از تبرئه است.

وخامت جسمی و محرومیت درمانی

پارسامهر به دیابت مبتلاست و ماه‌ها با عفونت شدید دهان و دندان، درد صورت و تب بالا رها شده است.
به گفته هم‌بندیانش:

نهاد امنیتی اجازه اعزام او به بیمارستان یا پزشک متخصص را نمی‌دهد.
در چنین شرایطی، خطر گسترش عفونت به چشم یا مغز کاملاً جدی است و جان او در خطر فوری قرار دارد.

اهمیت این پرونده

نگه‌داشتن یک وکیل تبرئه‌شده در کنار محرومیت درمانی، نشان‌دهنده استفاده از درمان به‌عنوان ابزار تنبیه حرفه‌ای است؛ پیامی به وکلایی که از متهمان سیاسی دفاع می‌کنند.

۳. وخامت شدید احمد ناصری در زندان سپیدار؛ بی‌توجهی نظام‌مند و انتقال به کمای کامل

در زندان سپیدار اهواز، تنها در فاصله زمانی کوتاهی از مرگ امیر نیسی، زندانی دیگری در وضعیت بحرانی قرار گرفت.
احمد ناصری، ۳۶ ساله، هفته‌ها از دردهای شدید، تب و علائم ضعف رنج می‌برده، اما هیچ رسیدگی پزشکی دریافت نکرده است.

بی‌توجهی کامل تا رسیدن به بحران

هم‌بندیان او گزارش داده‌اند که ناصری چند بار روی زمین افتاده و دچار بیهوشی موقت شده، اما مأموران پاسخی جز «تمارض» نداده‌اند.
زمانی که وضعیت او از کنترل خارج شد، به بیمارستان امام اهواز منتقل شد؛ جایی که اکنون در حالت کمای کامل بستری است.

تلاش برای نسبت‌دادن ماجرا به «خودکشی»

خانواده ناصری اعلام کرده‌اند که مسئولان زندان تلاش داشته‌اند واقعه را «خودکشی» جلوه دهند تا از مسئولیت قصور درمانی فرار کنند.
این الگوی تکراری نشان می‌دهد که نبود شفافیت، بخشی ساختاری از مدیریت زندان‌های خوزستان است.

تحلیل حقوقی: الگوی مشترک نقض تعهدات بین‌المللی

در هر سه پرونده، چند اصل بنیادین نقض شده است:

۱. حق حیات – ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر

رها ساختن زندانی بیمار بدون درمان، نقض مستقیم حق حیات است.

۲. منع شکنجه و رفتار غیرانسانی – ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر

درد، تب، عفونت و رهاشدگی طولانی، مصداق شکنجه سفید پزشکی است.

۳. بازداشت خودسرانه – ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر

ادامه بازداشت پارسامهر پس از تبرئه، نقض آشکار این ماده است.

۴. رفتار انسانی با زندانیان – ماده ۱۰ میثاق مدنی و سیاسی

جایگزین‌کردن مراقبت پزشکی با تصمیم امنیتی، نقض تعهدات بین‌المللی است.

۵. حق برخورداری از سلامت – ماده ۱۲ میثاق اقتصادی–اجتماعی

زندان موظف است مراقبت درمانی مؤثر فراهم کند؛ محرومیت عمدی نقض این حق است.

نتیجه‌گیری

سه پرونده اخیر در خوزستان—مرگ امیر نیسی، وضعیت رو به وخامت ابراهیم پارسامهر، و کمای احمد ناصری—نشان می‌دهد محرومیت درمانی در زندان‌های رژیم نه خطا، بلکه ابزار سرکوب است:
ابزاری برای فرسایش تدریجی زندانیان، شکستن مقاومت، و حذف بی‌سروصدای افراد.

تا زمانی که ساختار امنیتی بر درمان زندانیان تسلط دارد، مرگ‌های قابل پیشگیری ادامه خواهند داشت. نهادهای حقوق بشری باید این الگو را به‌عنوان سیاست سازمان‌یافته حذف زندانیان مورد بررسی فوری قرار دهند.

خروج از نسخه موبایل