تبعید زندانیان در حاکمیت ملایان، شکنجه ای مضاعف برای زندانی و خانواده زندانی
در تعریف تبعید آمده است: «اجبار کردن شخصی توسط یک حکومت برای زندگی در یک محل خاص را تبعید می نامند.»
باید تاکید کرد که همواره در میان حکومتها از تبعید زندانیان به عنوان یک ابزار حذف مخالفان استفاده می شود.
در حاکمیت ملایان در ایران نیز، تبعید زندانیان بخصوص زندانیان سیاسی یکی از شیوه های شکنجه روحی و روانی زندانی و همچنین شکنجه روحی خانواده وی می باشد.
در قوانین حکومتی این نوع شکنجه به طور سیستماتیک تعریف شده است. در قانون مجازات اسلامی برای اتهاماتی از جمله محاربه، مجازات هایی از جمله اعدام، صلب، قطع دست راست و پای چپ و همچنین نفی بلد مقرر شده است. (قانون مجازات اسلامی – فصل هشتم ماده ۲۸۲)
قضاییه رژیم معمولا برخی از فعالان سیاسی را با چنین اتهاماتی راهی زندان در تبعید کرده است. مجازات حبس همراه با تبعید که زندانی باید به دور از منطقه سکونت خود، حکم زندان را سپری کند، خود نوعی شکنجه می باشد و مشکلات بسیاری را نیز برای خانواده وی به همراه دارد.
و باید تاکید کرد که این نوع رفتار با زندانی مغایر با اصل شخصی بودن مجازات می باشد.
اصل شخصی بودن مجازات یکی از استانداردهای کیفری است که در قوانین جزایی کشورهای مختلف از جمله در ایران پذیرفته شده می باشد؛ اما با وضع قوانین دیگر به این اصل خدشه وارد شده است.
به طور مثال یکی از مواردی که به این اصل خدشه وارد می کند، این است که وقتی یک فرد محکوم به جبران خسارت می شود اما از جبران آن عاجز است، یکی از بستگان پدری مسئول جبران آن خسارت می باشد و همین امر باعث خدشه وارد شدن به اصل شخصی بودن مجازات می شود.
بنابراین پر واضح است که زمانیکه مجازات زندان باشد، باری که بر روی دوش خانواده می گذارد بسا سنگین تر می باشد؛ حال اگر زندانی تبعید هم بشود در عین اینکه مجازات مضاعفی برای خود زندانی است، دامنه آسیب آن بر روی خانواده بسیار بیشتر از زمانی است که زندانی در شهر محل سکونت خود و خانواده اش در زندان باشد.
در اصل ۳۳ قانون اساسی همین رژیم آمده است: «هیچ کس را نمی توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر می دارد.»
همچنین در تبصره ۳ ماده ۵۱۳ قانون آئین دادرسی کیفری آمده است: «در صورتی که محل اقامت محکوم به حبس، خارج از حوزه دادگاه صادر کننده حکم باشد، نامبرده برای تحمل ادامه حبس به زندان محل اقامت خود منتقل می شود. مگر این که این امر موجب مفسده باشد که در این صورت با تشخیص قاضی صادر کننده رای قطعی به نزدیک ترین زندان به محل اقامت خود منتقل می شود. هزینه انتقال از محل اعتبارات قوه قضاییه پرداخت می شود.»
اما باید توجه داشت که در همین قوانین نیز شکاف هایی وجود دارد که به دستگاه قضاییه دست باز میدهد که حکم به تبعید زندانیان بدهد.
از نمونه های تبعید زندانیان در سالهای اخیر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
زندانی سیاسی حمزه سواری – تبعید در سال ۱۳۹۲ به زندان رجایی شهر کرج
زندانی سیاسی چنگیز قدم خیری – تبعید در سال ۱۳۹۲ به زندان مسجدسلیمان
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی – تبعید در مهر ۱۳۹۵ به زندان زاهدان و زابل و پس از آن در سال ۱۴۰۰ زندان رجایی شهر کرج
زندانی سیاسی علی حلفی – تبعید در سال ۱۳۹۵ به زندان مسجدسلیمان
نوکیش مسیحی ابراهیم فیروزی – تبعید در ۴ آبان ۱۳۹۸ به شهر راسک
زندانی سیاسی حمزه درویش – تبعید در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ به زندان لاکان رشت
زندانی سیاسی زینب جلالیان – تبعید در ۲۰ آبان ۱۳۹۹ به زندان یزد
زندانی سیاسی صبا کردافشاری – در ۱۹ آذر ۱۳۹۹ به زندان قرچک ورامین
زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی ایرایی – تبعید در ۵ بهمن ۱۳۹۹ به زندان آمل
زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد – تبعید در ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ به زندان سمنان
زندانی سیاسی کسری نوری – تبعید در ۲۹ اسفند ۱۳۹۹ به زندان شیراز
زندانی سیاسی سعید اقبالی – تبعید در ۲ فروردین ۱۴۰۰ به زندان رجایی شهر کرج
زندانی سیاسی خالد پیرزاده – تبعید در ۲۳ تیر ۱۴۰۰ به زندان اهواز
زندانی سیاسی سهیل عربی – تبعید در ۲۵ آبان ۱۴۰۰ پس از آزادی از زندان به برازجان
زندانی سیاسی ابراهیم صدیق همدانی – تبعید در ۱۹ دی ۱۴۰۰ به زندان مریوان
زندانی سیاسی سالار صدیق همدانی – تبعید در ۱۹ دی ۱۴۰۰ به زندان کامیاران
درویش گنابادی سعید سلطانپور – تبهید به زهک در استان سیستان و بلوچستان
درویش گنابادی رسول هویدا – تبعید به شهر زهک در استان سیستان و بلوچستان
درویش گنابادی اکبر بیرانوند – تبعید به شهر زهک در استان سیستان و بلوچستان
درویش گنابادی رضا انتصاری – تبعید به شهر خواف در استان خراسان رضوی
درویش گنابادی سعید دوراندیش – تبعید به زابل
درویش گنابادی احسان ملک محمدی – تبعید به زابل
درویش گنابادی هادی شاهرضا – تبعید به زابل