غلامحسین کلبی، یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران، نمونهای از نقض شدید حقوق بشر است که هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران (PMOI) با آن مواجهاند. کلبی که در سال ۱۳۳۷در بندر ماهشهر به دنیا آمده است، بیش از ۲۳سال بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر برده است. سفر دردناک او در سیستم زندانهای ایران، واقعیتهای سختی را که زندانیان سیاسی تحت رژیم ایران با آن روبرو هستند، بازتاب میدهد.
اولین بازداشت کلبی در اوایل دهه ۱۳۵۹اتفاق افتاد. از سال ۱۳۶۰تا ۱۳۶۶به مدت شش سال به دلیل ارتباط با سازمان مجاهدین خلق در زندان بود. اما شدیدترین فشارها روی او در ۷ دی ۱۳۷۹، زمانی که دوباره در دزفول دستگیر شد، آغاز شد. این دستگیری دوم، شروعی برای رفتار طولانی و وحشیانه وی توسط مقامات ایرانی بود.
پس از دستگیری در سال ۱۳۷۹، کلبی به بازداشتگاه سپاه پاسداران در اهواز منتقل شد و ۱۴ ماه تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت. سپس به بند ۲۰۹ و بعد به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. در سال ۱۳۸۰، دادگاه انقلاب تهران او را به اتهام “محاربه” بخاطر وابستگی اش به سازمان مجاهدین به اعدام محکوم کرد. با وجود اینکه او این اتهامات را رد کرد و ادعا کرد که اعترافاتش تحت فشار بوده است، حکم اعدام او در دادگاه تجدید نظر تأیید شد. در نهایت، حکم او به حبس ابد تبدیل شد.
در طول دوران زندان، غلامحسین کلبی از حقوق ابتدایی انسانی محروم بوده است. بهویژه، او از داشتن وکیل محروم بوده و مجبور به پذیرش وکیل تسخیری شد. در سال ۱۳۸۶، او درخواست انتقال به زندانی نزدیک به خانوادهاش در ماهشهر را کرد، اما به زودی دوباره به زندان کارون در اهواز منتقل شد. پس از تعطیلی زندان کارون در سال ۱۳۹۴، او به زندان شیبان اهواز منتقل شد و هنوز هم در آنجا زندانی است.
رنج کلبی فراتر از دیوارهای زندان است. در سال ۱۳۹۴، او اجازه شرکت در مراسم خاکسپاری خواهرش را به دلیل مخالفت وزارت اطلاعات نداشت. سال بعد، تنها عضو باقیمانده از خانوادهاش، برادرش، در راه ملاقات با کلبی پس از پنج سال تلاش برای اخذ اجازه ملاقات، دچار سکته قلبی شد و درگذشت. کلبی اجازه حضور در مراسم خاکسپاری برادرش را هم نیافت.
بدرفتاری با او با اقدامات تنبیهی سخت ادامه یافت. در مرداد ۱۳۷۷، کلبی برای اعتراض به شرایط زندان و عدم پذیرش درخواست انتقالش به تهران یا زندان عادلآباد شیراز، به مدت ۲۰ روز دست به اعتصاب غذا زد. با وجود اینکه در شورش زندانیان در سال ۱۳۹۹ نقشی نداشت، به سلول انفرادی منتقل و سپس به بندی برای محکومان مواد مخدر انتقال یافت و از دسترسی به امکانات تفریحی و جمعی محروم شد.
سلامت کلبی به دلیل بی توجهی و بدرفتاری بشدت رو به وخامت گذاشته است. او از کمشنوایی شدید به دلیل عفونتهای درمان نشده گوش، مشکلات دندانی به دلیل تغذیه نامناسب و شکنجه، بیماری قلبی، آرتروز و زخمهای عمیق در انگشتان پا رنج میبرد. او به طور مداوم از دریافت مراقبتهای پزشکی و مرخصی استعلاجی محروم است.
علاوه بر آزار جسمی، کلبی تحت فشار روانی نیز قرار دارد. مأموران وزارت اطلاعات به طور منظم او را احضار و او را تحت فشار قرار میدهند تا مصاحبه تلویزیونی کرده و نسبت به اعتقادات سیاسی اش ابراز ندامت کند.
کیس غلامحسین کلبی نقض فاحش حقوق بشر علیه زندانیان سیاسی در ایران را برجسته میکند. استقامت پایدار او در میان آزار و اذیت بیوقفه، گواه شرایط شدیدی است که مخالفان سیاسی تحت آن زندگی میکنند. جامعه بینالمللی باید به حمایت از کلبی و دیگران مانند او ادامه دهد و برای آزادی آنان و پایان دادن به چنین اقدامات غیرانسانی توسط رژیم ایران فشار بیاورد.