مقدمه: زندگی در سایه مرگ؛ واقعیت تلخ زندانیان سیاسی ایران
زندانیان سیاسی در ایران زیر بار احکام اعدام، شکنجه، و محاکمات ناعادلانه روزگار میگذرانند؛ انسانهایی که صدایشان در سلولهای سرد و تاریک زندان اوین خفه شده است. علیاکبر (شاهرخ) دانشورکار، یکی از این زندانیان، به همراه پنج نفر دیگر در۱۰ آذر ۱۴۰۳ به اعدام محکوم شده است. این افراد، قربانی سیستمی هستند که عدالت را با اعترافات اجباری زیر شکنجه و دادگاههای نمایشی جایگزین کرده است. گزارشهای سازمانهای حقوق بشری، از جمله عفو بینالملل، نشان میدهد که این احکام بخشی از موج فزاینده اعدامها برای سرکوب مخالفان سیاسی است. این گزارش، داستان شاهرخ و همرزمانش را روایت میکند و فریادی است برای نجات جان آنها.
فریاد عدالت برای علیاکبر (شاهرخ) دانشورکار زندانی سیاسی در آستانه اعدام
علیاکبر (شاهرخ) دانشورکار، متولد ۱۳ شهریور ۱۳۴۵ در تهران، در خانوادهای مذهبی و سنتی بزرگ شد. او در سال ۱۳۶۹ دیپلم گرفت و با رتبه ۳۷۸ در کنکور سراسری، در سال ۱۳۷۰ وارد رشته عمران دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی شد. از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸، به عنوان مهندس عمران در پروژههای ساختمانی و نیروگاههای برق فعالیت کرد و به دلیل ایستادگی در برابر فساد، دو بار از کار اخراج شد؛ یک بار به دلیل عدم همراهی با اختلاس و بار دیگر به خاطر انتقاد فنی از یکی از بستگان وزیر نیرو. شاهرخ، که متأهل و دارای یک فرزند است، در چهلم محسن شکاری در جریان اعتراضات سراسری مورد حمله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت، دندانهایش شکست و دستگیر شد. اکنون، پس از محاکمهای ۱۰ دقیقهای بدون مدرک معتبر، به اعدام محکوم شده است.
اتهام “بغی” و محاکمه ناعادلانه: قربانی سرکوب سیاسی
شاهرخ به همراه وحید بنیعامریان، بابک علیپور، محمد تقوی سنگدهی، پویا قبادی بیستونی، و ابوالحسن منتظر، در پاییز ۱۴۰۲ بازداشت شدند. در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری، آنها را به اتهام “بغی” و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران به اعدام محکوم کرد.
عفو بینالملل در بیانیه ۲۳ ژانویه ۲۰۲۵ گزارش داد:
“شش زندانی سیاسی ابوالحسن منتظر، اکبر (شاهرخ) دانشورکار، بابک علیپور، محمد تقوی سنگدهی، پویا قبادی و وحید بنی عامریان، پس از محاکمه شدید ناعادلانه در معرض خطر اعدام در ایران هستند”
شاهرخ در نامهای از زندان اوین در ۱۹ آذر ۱۴۰۳ نوشت: “دادگاهی ۱۰ دقیقهای که فاقد هرگونه سند و مدرک بود و تنها مبتنی بر اقرارهای خودم که تحت تهدید و فشار بیان شده، مرا به اعدام محکوم کرده است.”
شکنجه در بند ۲۰۹: از شلاق تا سلول انفرادی
پس از دستگیری، شاهرخ به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد؛ جایی که شکنجه به ابزاری برای اخذ اعترافات اجباری تبدیل شده است. عفو بینالملل گزارش میدهد:
“براساس اطلاعات دریافتی، اکبر (شاهرخ) دانشورکار پس از دستگیری و در طول مدت بازداشت در بند ۲۰۹، توسط مأموران شلاق زده شد”
او همچنین تحت “ضربوشتمهای مکرر، سلول انفرادی طولانیمدت، و تهدید به مرگ با اسلحه” قرار گرفت. شاهرخ در نامه خود از “سلول انفرادی و ضربوشتم” سخن گفته و تأکید کرده که اعترافاتش تحت فشار و تهدید اخذ شده است.
ایستادگی در برابر ظلم: صدای شاهرخ از پشت میلهها
با وجود رنجهای بیپایان، شاهرخ در نامهاش از زندان اوین در ۱۹ آذر ۱۴۰۳ نوشت:
“با به یاد آوردن دلاوریهای کسانی که جانشان را در راه میهن و آزادی فدا کردهاند، ذرهای ترس و نگرانی از اجرای حکم ندارم… بسیار خوشبختم که جانم قیمتی است که برای ایران پرداخت میکنم.”
این کلمات شجاعانه پیامی است به جهانیان که مقاومت او نمادی از مبارزه برای آزادی است.
فریاد خانوادهها و جامعه جهانی: تلاش برای نجات
تا مارس ۲۰۲۵، حکم اعدام شاهرخ و پنج نفر دیگر اجرا نشده، اما خطر آن قریبالوقوع است. خانوادهها با تجمعاتی در سنقر، رشت، و مقابل اوین، و فعالان حقوق بشر با کمپینهایی مانند Save6Lives# و #نه_به_اعدام در شبکههای اجتماعی، تلاش کردهاند صدای این زندانیان را به گوش جهان برسانند. عفو بینالملل خواستار اقدام فوری شده و اعلام کرده است:
“فوراً برنامههای اعدام این افراد را متوقف کنید، احکام آنان را لغو کرده و آزادشان کنید”
ضرورت اقدام فوری: آخرین امید برای عدالت
وضعیت علیاکبر (شاهرخ) دانشورکار و پنج زندانی دیگر، آزمونی برای وجدان بشری است. این گزارش از سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر، و شورای حقوق بشر سازمان ملل میخواهد که با فشار بر رژیم ایران، اجرای این احکام ظالمانه را متوقف کنند. ما خواستار بررسی مستقل ادعاهای شکنجه، دسترسی فوری این زندانیان به وکیل و خانواده، و لغو کامل مجازات اعدام در ایران هستیم. شاهرخ، با ایستادگیاش، فریاد آزادی است؛ اکنون نوبت جهان است که پاسخ دهد