محمد بنازاده امیرخیزی، زندانی سیاسی ۷۹ ساله و از بازماندگان خانوادههای دادخواه دههی شصت، همچنان در شرایطی بسیار دشوار در بازداشتگاه اطلاعات قم نگهداری میشود. او با وجود بیماریهای متعدد و وضعیت جسمانی بحرانی، نه تنها از دسترسی به خدمات درمانی محروم است، بلکه در سلول انفرادی تحت بازجوییهای مکرر و فشارهای روانی قرار دارد.
بازداشت غیرقانونی و بیخبری خانواده
بنا بر گزارشها، صبح روز دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴، نیروهای امنیتی بدون ارائهی حکم قضایی وارد منزل شخصی محمد بنازاده امیرخیزی در تهران شدند و او را با خود بردند. پس از انتقال به بازداشتگاه اطلاعات قم، خانوادهی وی در بیخبری مطلق قرار گرفتند و تنها توانستهاند چند تماس کوتاه و کنترلشده با او داشته باشند. این شیوهی بازداشت و محرومیت از تماس آزادانه، از همان ابتدا نشانهی فشار مضاعف بر یک زندانی سالخورده و بیمار بود.
وضعیت جسمی بحرانی و ممانعت از درمان
منابع مطلع میگویند آقای بنازاده امیرخیزی با مشکلات جدی از جمله بیماری قلبی، پارگی مینیسک زانو، سرطان پروستات و ضعف ناشی از کهولت سن دستبهگریبان است. پزشکان پیشتر تأکید کرده بودند که او نیازمند مراقبتهای تخصصی و مستمر است. با این حال، مقامات امنیتی و قضایی نه تنها مانع درمان او شدهاند، بلکه حتی اجازهی انجام آزمایشهای پایه را نیز صادر نکردهاند؛ اقدامی که عملاً جان او را در معرض خطر جدی قرار داده است.
محرومیت از حقوق اولیه
از زمان بازداشت، این زندانی سیاسی به وکیل دسترسی نداشته و در شرایط سخت انفرادی نگهداری میشود. محرومیت از ملاقات با خانواده، فقدان امکانات درمانی و بازجوییهای مکرر، نمونههای آشکار شکنجه سفید هستند. فعالان حقوق بشر تأکید میکنند که این رفتارها در تضاد آشکار با قوانین بینالمللی حقوق بشر و حتی مقررات داخلی ایران است.
سابقهی چندین بار بازداشت
محمد بنازاده امیرخیزی پیشتر نیز در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۵ به دلیل حمایت از سازمان مجاهدین خلق بازداشت و در مجموع حدود ۱۰ سال را در زندانهای اوین و گوهردشت سپری کرده بود. او در ۲۴ تیر ۱۴۰۰ پس از پایان محکومیت از زندان گوهردشت آزاد شد، اما همچنان تحت محدودیتهایی از جمله حکم تبعید قرار داشت. وی از خانوادههای آسیبدیدهی دههی شصت است؛ نسلی که بارها قربانی سرکوب سیستماتیک حکومت شدهاند.
بازداشت دوبارهی محمد بنازاده امیرخیزی در سنین بالا و با شرایط جسمی وخیم، نشانهای از استمرار سیاست سرکوب علیه خانوادههای دادخواه است. او از بازماندگان خانوادههایی است که عزیزانشان در کشتارهای دههی ۶۰ توسط حکومت اعدام شدند و اکنون نیز پس از چند دهه، همچنان تحت فشار و تعقیب نهادهای امنیتی قرار دارند.








