نادر مختاری در اثر شکنجه توان راه رفتن و تکلم را از دست داده بود

نادر مختاری در اثر شکنجه توان راه رفتن و تکلم را از دست داده بود

یکی از نزدیکان خانواده نادر مختاری از بازداشت شدگان آبان ۹۸ که در ۲۹ شهریور ۹۹ پس از تحمل شکنجه های بسیار در بازداشتگاه کهریزک جان خود را از دست داد، می گوید: نادر بر اثر شکنجه توان راه رفتن و تکلم را از دست داده بود.
وی می افزاید: «وی به بدترین شکل شکنجه شده بود، سرش ورم کرده بود، تمام دندان هایش را شکسته بودند، دستش را شکسته بودند و آن را گچ نگرفته بودند و دستش به صورت کج جوش خورده بود.»

وی در خصوص ادعای قوه قضاییه مبنی بر اینکه فوت نادر مختاری بر اثر بیماری تنگی نفس بوده می گوید: «نادر آسم معمولی داشت، آیا بیماری آسم منجر به شکستگی سر و دست و به کما رفتن و مرگ یک انسان می شود؟»
لازم به یادآوری است که سید حشمت الله حیات الغیب مدیر کل زندانهای استان تهران در این رابطه گفته بود: «نادر مختاری اساسا در آبان ۹۸ در حال سپری کردن دوران محکومت خود به جرم سرقت بوده و در اغتشاشات حضور نداشته است. وی بیماری تنگی نفس داشته و بر اثر همین بیماری جان خود را از دست داده است.»

منبع نزدیک به خانواده نادر مختاری می گوید که در دورانی که نادر در زندان بود گاهی با خانواده تماس تلفنی برقرار می کرد ولی از محل نگهداری خود اطلاعی نداشت؛ او به خاطر ضربات باتوم و شکنجه دچار معلولیت جدی شده بود و توان راه رفتن و تکلم نداشت و با لکنت زبان صحبت می کرد.
بعد با خانواده تماس می گیرند و می گویند که بیایید کهریزک و جنازه فرزندتان را تحویل بگیرید و به همین دلیل خانواده تصور می کنند که او را به بازداشتگاه کهریزک برده اند و در آنجا زندانی بوده.
وی در این خصوص می گوید: «روزی که با خانواده تماس می گیرند و می گویند بیاییید کهریزک و جنازه فرزندتان را بگیرید خانواده فکر می کنند او را به بازداشتگاه کهریزک برده اند و آنجا زندانی است، در صورتیکه آنگونه که ما اطلاع داریم او در بهداری زندان تهران بزرگ نگهداری می شده و زندانی بوده.»

نادر مختاری روز اول مهر ۹۹ در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد و وقتی خانواده برای شناسایی جسد به سردخانه کهریزک مراجعه کردند، فقط چشم های او را نشان دادند و اجازه ندادند خانواده جسد را کامل ببینند، چون او شکنجه شده بود و آثار شکنجه در بدن نادر مانده بود.
خانواده نادر به شدت تحت فشار نیروهای امنیتی قرار دارند و وادار به سکوت شده اند.
به پدر نادر مختاری گفته اند: «برو وگرنه تو را می برند زندان و همان بلایی را سرت می آورند که سر پسرت آوردند.»

خروج از نسخه موبایل