مرگ مشکوک سحر شهبازیان در زندان فردیس کرج

ادامه زنجیره مرگ‌های خاموش زنان در زندان‌های ایران

سحر شهبازیان، زندانی ۲۶ ساله، شامگاه سه‌شنبه ۲۰ آبان در زندان فردیس کرج جان باخت؛ مرگی که منابع مطلع آن را نتیجه‌ی ایست قلبی و تأخیر در انتقال به بیمارستان دانسته‌اند. مسئولان زندان اما علت مرگ را «اوردوز» اعلام کرده‌اند؛ ادعایی که با روایت شاهدان و نزدیکان او تناقض دارد.
به گفته منابع درون زندان، سحر شهبازیان در پرونده‌ای با اتهام قتل بازداشت شده بود اما پس از روشن شدن بی‌گناهی‌اش همچنان در بازداشت ماند. بی‌توجهی پزشکی و عدم اعزام به موقع، در نهایت جان او را گرفت.

مرگ‌های تکرارشونده در زندان فردیس

تنها دو ماه پیش از این واقعه، مریم شهرکی، زن ۴۰ ساله و مادر دو کودک خردسال، در همین زندان جان خود را از دست داد. او به‌دلیل ناتوانی در پرداخت ۳۰۰ میلیون تومان در زندان بود و پس از تشخیص اشتباه پزشک زندان و بی‌توجهی به علائم حیاتی‌اش، بامداد ۲۱ شهریور ۱۴۰۴ درگذشت.
به گفته زندانیان، پزشک کشیک زندان درد قفسه سینه او را «مشکل معده» تشخیص داد و تنها چند قرص تجویز کرد. چند ساعت بعد، شهرکی دچار افت شدید فشار خون شد و پیش از انتقال به بیمارستان جان باخت. شاهدان تأکید دارند که اگر او همان شب به بیمارستان منتقل می‌شد، مرگش قابل پیشگیری بود.

مرگ مریم شهرکی بار دیگر بحران دیرینه مراقبت‌های پزشکی در زندان فردیس را برجسته کرد؛ بحرانی که سال‌هاست قربانی می‌گیرد اما هیچ مقام مسئولی پاسخ‌گو نیست. خانواده زندانیان می‌گویند بیماران باید ساعت‌ها یا روزها برای اعزام به بیمارستان منتظر بمانند، و پزشک زندان اغلب درخواست اعزام را رد می‌کند.

از قرچک تا فردیس؛ الگوی واحد بی‌توجهی عامدانه

مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی ۴۲ ساله در زندان قرچک ورامین، نمونه دیگری از همین الگوی تکرارشونده است. او که از بیماری صرع رنج می‌برد، بارها خواستار درمان شد اما با بی‌اعتنایی روبه‌رو گردید. محرومیت طولانی از دارو موجب حمله‌های پیاپی و کمای ده‌روزه شد که در نهایت به مرگ او انجامید.
به گفته فعالان حقوق بشر، این‌گونه مرگ‌ها تصادفی نیستند بلکه بخشی از سیاست «اعدام خاموش» زندانیان سیاسی و معترضان‌اند — سیاستی که جان انسان‌ها را به ابزار فشار و ارعاب تبدیل کرده است.

نقض آشکار تعهدات بین‌المللی

سه مرگ اخیر در زندان‌های زنان ایران، نقض صریح تعهدات بین‌المللی رژیم حاکم بر ایران است.

نادیده گرفتن این اصول، مرگ‌های اخیر را از سطح «قصور پزشکی» فراتر برده و در ردیف نقض سیستماتیک حق حیات و کرامت انسانی قرار می‌دهد.

نتیجه‌گیری

مرگ سحر شهبازیان، مریم شهرکی و سمیه رشیدی نشان می‌دهد که زنان زندانی در ایران قربانی بی‌توجهی عامدانه و سیستماتیک‌اند. زندان فردیس و قرچک به کانون مرگ‌های خاموش بدل شده‌اند؛ جایی که بی‌تفاوتی مسئولان، هر روز حق حیات را از انسانی دیگر می‌گیرد.
تا زمانی که سازوکار پاسخ‌گویی و نظارت مستقل بر وضعیت درمان زندان‌ها ایجاد نشود، این چرخه مرگ ادامه خواهد داشت — چرخه‌ای که سحر، مریم و سمیه تنها سه نام از میان ده‌ها قربانی آن هستند.

خروج از نسخه موبایل