مرگ بهمن کرم‌لو در زندان قزلحصار

 بازتاب ساختار برده‌داری و بیگاری سازمان‌یافته در زندان‌های ایران

مرگ بهمن کرم‌لو، زندانی ۵۰ ساله در زندان قزلحصار کرج، بار دیگر چهره‌ی پنهان و فاجعه‌بار کار اجباری در زندان‌های رژیم حاکم بر ایران را آشکار کرد. او پس از سال‌ها کار طاقت‌فرسا، بدون دسترسی به درمان و در شرایطی که از ترس حذف از فهرست کارگران، بیماری‌اش را پنهان کرده بود، در اثر فشار جسمی و محرومیت از مراقبت‌های پزشکی جان باخت. مرگ او، تصویر روشنی از سازوکاری است که زندان را به ابزار بهره‌کشی اقتصادی از زندانیان بدل کرده است.

 مقدمه: مرگی که سکوت را شکست

بهمن کرم‌لو بیش از ۱۴ سال از عمر خود را در زندان گذراند. او از کارگران بند کارگری قزلحصار بود و تا آخرین روزهای عمرش برای تأمین نیازهای ابتدایی خود کار می‌کرد. هم‌بندی‌هایش گفته‌اند که در هفته‌های پایانی، به دلیل ضعف شدید جسمی، توان ادامه کار را نداشت اما از بیم حذف از بند کارگری، بیماری‌اش را پنهان می‌کرد. در این سیستم، خروج از بند کارگری به معنای از دست دادن حداقل امکاناتی چون غذای بهتر یا تماس تلفنی است. مرگ او در سکوت، نمونه‌ای از سیاستی است که جان زندانیان را بی‌ارزش کرده است.

بند کارگری در قزلحصار؛ از بازپروری تا بیگاری

زندان قزلحصار یکی از پرجمعیت‌ترین زندان‌های ایران است. در این زندان هزاران زندانی در کارگاه‌های صنعتی و تولیدی به کار گرفته می‌شوند؛ کارگاه‌هایی که به ظاهر زیر نظر «بنیاد تعاون زندانیان» فعالیت دارند اما در عمل تحت کنترل نهادهای امنیتی از جمله سپاه پاسداران هستند.
بند کارگری قزلحصار که ظاهراً با هدف حرفه‌آموزی ایجاد شده، در واقع به اردوگاهی برای کار اجباری تبدیل شده است. زندانیان از صبح تا غروب در کارگاه‌ها کار می‌کنند و پیش از آغاز روز کاری باید شربت متادون بنوشند؛ اقدامی که خودشان آن را «سوخت‌گذاری» می‌نامند. این وابستگی دارویی، ابزاری برای کنترل جسمی و روانی آنان است.
آمارگیری‌های چندباره، نظارت‌های تحقیرآمیز و بی‌توجهی به وضعیت سلامت، چهره‌ی واقعی این بند را نشان می‌دهد. یکی از زندانیان روایت کرده است:

«هر روز صبح مثل گوسفند ما را می‌شمارند. کارت‌هایمان را تحویل می‌دهیم و اجازه خروج می‌گیریم. حتی اسم هم نداریم، فقط عدد و بارکد هستیم.»

 اقتصاد سیاه زندان؛ کار اجباری و دستمزد تحقیرآمیز

قزلحصار در سال‌های اخیر به مرکز تولید کالا برای بنیاد تعاون تبدیل شده است. دوچرخه‌سازی، دوخت چادر برای هلال احمر، تولید پوشاک و فرش و لوازم خودرو از جمله فعالیت‌هایی است که در آن انجام می‌شود.
دستمزد زندانیان بین ۵۰۰ هزار تا ۲ میلیون تومان در ماه است؛ رقمی که تنها یک‌دهم حداقل حقوق کارگران آزاد به شمار می‌آید. بخش عمده درآمد حاصل از این کارها به جیب مدیران زندان و بنیاد تعاون می‌رود و زندانیان از بیمه، ایمنی و مزایای شغلی محروم‌اند. بسیاری از آنان به امید کاهش محکومیت یا دریافت اندک امتیاز رفاهی ناچار به پذیرش این وضعیت می‌شوند.

 چرخه وابستگی و تحقیر

در بند کارگری، اعتیاد اجباری به متادون و قرص‌های اعصاب به شکل سیستماتیک رواج دارد. مسئولان زندان با پخش کنترل‌شده‌ی مواد، زندانیان را در وضعیت بی‌حسی و اطاعت نگه می‌دارند.
به گفته منابع مطلع، بیش از ۹۰ درصد زندانیان بند کارگری به نوعی وابسته به مواد هستند. این چرخه‌ی وابستگی، همراه با فشار اقتصادی و تحقیر روزمره، امکان اعتراض را از آنان گرفته است.
بهمن کرم‌لو نیز یکی از همین قربانیان بود؛ مردی که در سکوت و بی‌توجهی مسئولان، زیر بار کار اجباری و ضعف جسمی جان سپرد.

 نقض فاحش قوانین بین‌المللی

کار اجباری زندانیان در قزلحصار، نقض آشکار چندین ماده از اسناد جهانی حقوق بشر است:

 زندان یا کارخانه تولید سود؟

زندان‌های ایران بیش از آنکه مراکز اصلاح باشند، به شبکه‌ای از تولید و درآمد برای نهادهای حکومتی بدل شده‌اند. بنیاد تعاون زندانیان، با در اختیار داشتن صدها کارگاه در سراسر کشور، از نیروی کار ارزان زندانیان سودهای هنگفتی کسب می‌کند.
گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که این بنیاد در بیش از ۷۰۰ نقطه ایران فعال است و نزدیک به صد هزار زندانی را به کار گرفته است. اما سهم واقعی زندانیان از این سودها ناچیز است و هیچ بخش شفافی از درآمدها صرف بهبود شرایط آنان نمی‌شود.

 ابعاد انسانی و اجتماعی

بیگاری زندانیان تنها نقض حقوق فردی آنان نیست؛ بلکه به فروپاشی خانواده‌ها و تداوم فقر دامن می‌زند. خانواده‌ی زندانیان کارگر که چشم‌انتظار اندک درآمدی از داخل زندان‌اند، خود در فقر و بی‌ثباتی گرفتارند. بسیاری از این زندانیان، به‌ویژه با جرائم مالی، صرفاً قربانی ناتوانی اقتصادی‌اند، اما در زندان نیز همان فقر به شکلی خشن‌تر بازتولید می‌شود.
مرگ بهمن کرم‌لو چهره انسانی این فاجعه را آشکار کرد؛ انسانی که به جای حمایت و درمان، قربانی سیاستی شد که از رنج انسان‌ها سود می‌سازد.

 نتیجه‌گیری و فراخوان اقدام

مرگ بهمن کرم‌لو نشان می‌دهد که کار اجباری در زندان‌های ایران یک تخلف موردی نیست، بلکه بخشی از سیاستی نظام‌مند و فاقد نظارت است. زندان‌های کشور، به‌ویژه بندهای کارگری در قزلحصار، به میدان بهره‌کشی اقتصادی از انسان‌های بی‌دفاع تبدیل شده‌اند؛ ساختاری که با عنوان فریبنده‌ی «اشتغال زندانیان» پوشانده می‌شود.

نهادهای حقوق بشری بین‌المللی از جمله عفو بین‌الملل، دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، و گزارشگران ویژه سازمان ملل در امور ایران بارها نسبت به وضعیت زندانیان در ایران و استفاده از آنان به‌عنوان نیروی کار اجباری هشدار داده‌اند. در گزارش‌های سال‌های اخیر این نهادها، کار اجباری در زندان‌های ایران مصداق آشکار بردگی مدرن و نقض قواعد نلسون ماندلا توصیف شده است.

جامعه جهانی باید با اعزام هیئت‌های مستقل حقیقت آنچه در زندان‌های ایران می‌گذرد را آشکار کند و حکومت را در قبال این نقض‌های سازمان‌یافته پاسخگو سازد. تا زمانی که این چرخه ادامه دارد، هر محصولی که از کارگاه‌های زندان‌های ایران به بازار راه می‌یابد، یادآور رنج و سکوت انسان‌هایی است که پشت دیوارهای بلند به بیگاری کشیده می‌شوند.

 ادامه مجموعه

مرگ بهمن کرم‌لو در زندان قزلحصار تنها یکی از نمونه‌های فاش‌شده از کار اجباری در زندان‌های ایران است. در شماره‌های بعدی این مجموعه، به بررسی مستند بیگاری و استثمار زندانیان در سایر زندان‌ها  از جمله زندانهای اصفهان، ارومیه، شیبان اهواز و قرچک ورامین  خواهیم پرداخت تا ابعاد کامل این نظام بهره‌کشی روشن شود.

خروج از نسخه موبایل