شکنجه سیستماتیک و انکار درمان در زندان قرچک ورامین
در زندان قرچک ورامین، محرومیت از درمان نه یک اتفاق یا سهلانگاری، بلکه یک سیاست عامدانه و سازمانیافته است. مسئولان زندان بهطور سیستماتیک از دسترسی زنان زندانی به خدمات درمانی جلوگیری میکنند و در مواردی، جان آنان را بهعنوان ابزار فشار در دست میگیرند. «انکار درمان» در قرچک در حقیقت به شکلی از شکنجه تبدیل شده است؛ شکلی آرام و تدریجی که هدف آن فرسودن جسم و روان زندانیان سیاسی زن است.
الگوی محرومیت از درمان
زندانیان در قرچک حتی در مواجهه با بیماریهای جدی نیز از خدمات پزشکی محروم میشوند. روند معمول چنین است:
- زندانی بیمار به بهداری مراجعه میکند اما با اتهام «تمارض» (وانمود به بیماری) روبهرو میشود.
- اعزام به بیمارستان تنها در موارد بسیار حاد و با تأخیر انجام میشود.
- در بسیاری از موارد، اعزام به بیمارستان مشروط به پرداخت مبالغ سنگین یا وثیقههای غیرواقعی است.
این الگو نشان میدهد که بهداری زندان، به جای ارائه خدمات درمانی، به ابزاری برای اعمال فشار و شکنجه تبدیل شده است.
گروگانگیری پزشکی
یکی از شیوههای اصلی فشار بر زندانیان سیاسی، «گروگانگیری پزشکی» است. مسئولان برای اعزام زندانی به بیمارستان یا اجازه دسترسی به درمان مناسب، از او یا خانوادهاش وثیقههای سنگین مطالبه میکنند.
نمونه شاخص: در یک مورد، برای اعزام یک زندانی به مرخصی درمانی، وثیقهای معادل ۱۵ میلیارد تومان مطالبه شد؛ مبلغی که عملاً پرداخت آن غیرممکن بود. این سیاست، درمان را به کالایی در انحصار زندان تبدیل کرده است.
مرگهای خاموش
موارد متعددی از مرگ زندانیان در قرچک به دلیل عدم رسیدگی پزشکی ثبت شده است.
- فرزانه بیجنیپور: پزشک زندان او را به تمارض متهم کرد و پس از بازگرداندن به بند، جان خود را از دست داد.
- زنان مبتلا به سرطان و بیماریهای قلبی: بارها از درمان محروم شدهاند، با وجود تأکید پزشکان متخصص بر ضرورت فوری مداوا.
این مرگها تصادفی نیستند؛ بلکه نتیجه مستقیم یک سیاست سازمانیافتهاند.
نمونههای فردی
- زهرا صفایی: دچار سکته قلبی شده و دارای دو بالون قلبی است. با وجود نیاز مبرم به درمان تخصصی، از اعزام او به بیمارستان خصوصی (با هزینه خانوادهاش) جلوگیری شد.
- مریم اکبری منفرد: از بیماریهای روماتیسم مفاصل و مشکلات شدید کمر و زانو رنج میبرد. پنج پزشک متخصص تأکید کردهاند که تأخیر در جراحی میتواند به فلج شدن او بینجامد. مقامات به دلیل دادخواهی او درباره قتلعام ۶۷، روند درمانش را عمداً متوقف کردهاند.
- صبا کردافشاری: بارها دچار خونریزی معده شده است. به دلیل اعتراض به نبود آب گرم، از مرخصی درمانی محروم شد.
- گلرخ ایرایی: پس از اعتصاب غذای طولانی، بهشدت ضعیف شد و توان راه رفتن را از دست داد. او در جریان انتقال از اوین به قرچک، توسط مأموران مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
- مرضیه فارسی: مبتلا به سرطان و بیماریهای قلبی است اما از درمان محروم مانده.
- راحله راحمی پور 73 ساله: مبتلا به تومور مغزی، تالاسمی مینور، فشار خون بالا، دیابت، درد مفاصل، آبمروارید و نوسان شدید ضربان قلب. پزشکی قانونی با انجام معاینات تخصصی، صراحتاً اعلام کرده که او «توان تحمل کیفر» را ندارد و نیازمند درمان فوری و مداوم در مراکز تخصصی خارج از زندان است. با این حال، مسئولان زندان و مقامات قضایی از اجرای این توصیهها سرباز زدهاند.

این موارد تنها گوشهای از دهها زندانی سیاسی زن در قرچک است که با بیماریهای خطرناک همچنان از درمان محروم ماندهاند.
شکنجه جسمی و روانی همزمان
محرومیت از درمان در قرچک صرفاً به معنای فقدان پزشک یا دارو نیست، بلکه شکلی از شکنجه است که بهطور همزمان بر جسم و روان زندانی تأثیر میگذارد.
- زندانی بیمار، درد و رنج جسمی را تحمل میکند.
- مقامات با انکار درمان، احساس بیپناهی و ناامیدی را بر او تحمیل میکنند.
- این فشار روانی بهطور هدفمند برای شکستن مقاومت زنان سیاسی طراحی شده است.
تحلیل حقوقی
این سیاست، نقض چندین سند بینالمللی است که ایران به آنها متعهد است:
- ماده ۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR): ممنوعیت شکنجه و رفتار ظالمانه.
- ماده ۱۰ ICCPR: لزوم رفتار انسانی با زندانیان.
- ماده ۱۲ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR): حق برخورداری از بالاترین استاندارد سلامت جسمی و روانی.
- قواعد نلسون ماندلا: الزام ارائه خدمات درمانی در زندانها در سطح برابر با جامعه.
- کنوانسیون علیه شکنجه (CAT): محرومیت عامدانه از درمان بهعنوان شکلی از شکنجه قابل پیگرد است.
تأثیر انسانی و اجتماعی
سیاست «انکار درمان» پیامدهای فاجعهباری دارد:
- زنان زندانی در معرض مرگ خاموش قرار میگیرند.
- خانوادهها شاهد فرسایش عزیزان خود هستند اما امکان کمک ندارند.
- جامعه با پیام آشکاری روبهروست: هرکس مقاومت کند، باید مرگ تدریجی را در قرچک تجربه کند.
نتیجهگیری و فراخوان اقدام
محرومیت عامدانه زنان زندانی سیاسی از درمان در زندان قرچک، مصداق شکنجه سیستماتیک است. این سیاست، جان دهها زندانی را به خطر انداخته و به مرگ خاموش برخی از آنان منجر شده است.
ما از سازمان ملل متحد، کمیته بینالمللی صلیب سرخ و تمامی نهادهای حقوق بشری میخواهیم:
- یک هیئت حقیقتیاب مستقل برای بررسی وضعیت درمانی زندانهای ایران، بهویژه قرچک، تشکیل دهند.
- انتقال فوری زندانیان بیمار به مراکز درمانی تخصصی را مطالبه کنند.
- مسئولان قضایی و امنیتی دخیل در این جنایات را تحت پیگرد بینالمللی قرار دهند.