؛ نگرانیها درباره خطر اجرای قریبالوقوع
احکام اعدام سه زندانی سیاسی فرشاد اعتمادیفر، مسعود جامعی و علیرضا مرداسی در زندان شیبان اهواز تأیید و به آنان ابلاغ شده است. این احکام پس از بازداشتهای طولانیمدت، شکنجه، اعترافات تحت فشار، بیماری و محرومیت از دادرسی عادلانه صادر شده و اکنون نگرانیها درباره اجرای قریبالوقوع آنها افزایش یافته است.
مقدمه
در روزهای اخیر گزارشهای متعددی تأیید کردهاند که این سه زندانی سیاسی پس از ماهها بلاتکلیفی، بار دیگر از حکم سنگین دو بار اعدام مطلع شدهاند. روند رسیدگی به پرونده آنان، از بازداشت تا صدور حکم، با نقض گسترده اصول اولیه عدالت کیفری همراه بوده و خانوادهها و فعالان حقوق بشر نسبت به وضعیت آنان هشدار دادهاند.
روند بازداشت و شکلگیری پرونده
در ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، نیروهای اطلاعاتی چهار جوان از روستای پیچاب در باشت—از جمله فرشاد اعتمادیفر، سامان حرمتنژاد و داوود حرمتنژاد—را بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات یاسوج منتقل کردند. بازداشتشدگان از همان ساعات نخست تحت بازجوییهای طولانیمدت، فشارهای شدید روانی و شکنجههای جسمی قرار گرفتند. هیچیک در دوران بازجویی به وکیل دسترسی نداشتند و خانوادهها نیز هفتهها از وضعیت آنان بیخبر بودند.
در مرداد ۱۴۰۲، مسعود جامعی، شهروند عرب اهل غیزانیه، و علیرضا مرداسی، معلم باسابقه ساکن کوی ابوذر اهواز، در ادامه همین پرونده بازداشت و به روند رسیدگی اضافه شدند.
اتهامات مطرحشده
بر اساس دادنامه صادره از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اهواز، اتهامات این سه زندانی سیاسی شامل:
- افساد فیالارض
- محاربه
- هواداری و حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران
- تبلیغ علیه نظام
- اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور
منابع نزدیک به خانوادهها تأکید میکنند که هیچ سند مستقلی درباره این اتهامات ارائه نشده و بخش عمده آن بر مبنای اعترافاتی است که متهمان تحت فشار و شکنجه بیان کردهاند.
صدور احکام اعدام
در تاریخ ۲۰ تیرماه ۱۴۰۴، دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی ادیبیمهر، برای هر سه نفر دو بار حکم اعدام صادر کرد. دو متهم دیگر این پرونده—سامان و داوود حرمتنژاد—به ترتیب به ۱۲ و ۱۵ سال حبس محکوم شدهاند. روند رسیدگی کاملاً غیرعلنی بوده و هیچ امکان دفاع مؤثری برای متهمان فراهم نشده است.
وضعیت فرشاد اعتمادیفر
فرشاد اعتمادیفر، متولد ۱۳۷۵ و اهل روستای پیچاب، بیش از ۱۵ ماه در بازداشتگاههای امنیتی و زندان شیبان در وضعیت بسیار دشوار نگهداری شده است. او در این مدت به مشکلات شدید گوارشی و تنفسی مبتلا شده اما هیچگاه به درمان فوری و تخصصی دسترسی نیافته است. خانواده او تأکید کردهاند که او همواره هرگونه اتهام امنیتی را رد کرده و اعترافات مطرحشده تحت ازهمپاشیدگی جسمی و فشار روانی صورت گرفته است.
مسعود جامعی؛ شدیدترین وضعیت جسمی
مسعود جامعی، متولد ۱۳۵۶، پدر چهار فرزند و نگهبان سابق چاههای نفت، از وخیمترین شرایط سلامت در میان متهمان رنج میبرد. او به سرطان بدخیم معده مبتلاست و همزمان از بیماریهای کبدی، کلیوی، عفونت داخلی و فشار خون بالا رنج میبرد. گزارشها نشان میدهد که شکنجههای دوران بازجویی و شرایط بسیار نامناسب زندان وضعیت جسمی او را تشدید کرده است.
با وجود هشدارهای پزشکی، دادستان و اداره اطلاعات اهواز از اعزام او به بیمارستان جلوگیری کردهاند. نیروهای امنیتی برای اعمال فشار بیشتر، همسر او زینب هزباپور و سه فرزندش را نیز بازداشت و در دادگاه انقلاب باوی محاکمه کردهاند.
علیرضا مرداسی؛ معلم محبوب اهوازی
علیرضا مرداسی، معلم باسابقه و محبوب اهوازی با ۲۵ سال سابقه تدریس، در مرداد ۱۴۰۲ بازداشت و به بند ۵ زندان شیبان منتقل شد. او از بیماریهای شدید تنفسی و آلرژی رنج میبرد و نزدیکانش بارها خواستار انتقال او به مراکز درمانی خارج از زندان شدهاند، اما این درخواستها رد شده است. شاگردان و همکارانش او را معلمی انساندوست و دلسوز توصیف میکنند.
نقض دادرسی عادلانه و حقوق اساسی
پرونده این سه زندانی سیاسی واجد چندین نمونه از نقض جدی حقوق بشر است:
- عدم دسترسی به وکیل مستقل
- بازجوییهای همراه با شکنجه
- اعترافات تحت فشار بهعنوان مبنای حکم
- برگزاری دادگاه غیرعلنی
- محرومیت از درمان کافی
- تهدید و بازداشت بستگان برای اجبار به اعتراف
استناد به اتهاماتی همچون «افساد فیالارض» یا هواداری سازمان مجاهدین خلق ایران بدون ارائه اسناد مستقل، بار دیگر نشان میدهد که چگونه پروندههای امنیتی در ایران برای حذف مخالفان یا منتقدان بهکار میرود.
خطر اجرای حکم و درخواست توقف فوری
با تأیید نهایی احکام اعدام، نگرانیها درباره اجرای فوری این احکام افزایش یافته است. خانوادهها خواستار توقف فوری روند اعدام و بررسی مستقل پرونده هستند. فعالان حقوق بشر نیز این پرونده را یکی از تکاندهندهترین نمونههای نقض عدالت کیفری در ماههای اخیر میدانند.
جمعبندی
پرونده فرشاد اعتمادیفر، مسعود جامعی و علیرضا مرداسی، اکنون به نمادی از فشارهای امنیتی، نقض دادرسی عادلانه و بیتوجهی عمدی به سلامت زندانیان سیاسی تبدیل شده است. با توجه به وضعیت وخیم سلامت دو زندانی و روند غیرقانونی بازداشت و محاکمه، توقف فوری اجرای احکام و رسیدگی مستقل به پرونده ضرورتی حیاتی است.








