انتقال اجباری به بندهای غیرانسانی با نقض سیستماتیک حقوق بشر
مقدمه
در بامداد جمعه ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، بیش از ۶۰۰ زندانی سیاسی، امنیتی و مالی، بهطور ناگهانی و بدون اطلاع خانوادهها، از زندان تهران بزرگ (فشافویه) به زندان اوین بازگردانده شدند. این انتقال اجباری، در حالی انجام شد که بخشهای تخریبشده اوین پس از حمله موشکی ۲ تیر همچنان بازسازینشده باقی ماندهاند. بازگرداندن زندانیان به بندهایی مانند بند ۷ اوین، که بهدلیل شرایط غیرانسانی، اختلاط زندانیان، و فقدان حداقل استانداردهای زیستی شناخته شدهاند، مصداق آشکار نقض حقوق بشر و بیاعتنایی کامل به کرامت انسانی است.
جدول زمانی: از حمله تا بازگشت
- ۲ تیر ۱۴۰۴: حمله موشکی به زندان اوین، کشته و زخمی شدن دهها نفر، تخریب گسترده
- ۳ تا ۵ تیر: انتقال اضطراری زندانیان به فشافویه، قرچک و سایر مراکز
- ۱۶ مرداد: بازگشت گروهی از زندانیان مالی به اوین
- ۱۷ مرداد: بازگشت بیش از ۶۰۰ زندانی سیاسی و امنیتی به بندهای ۷ و ۸ زندان اوین
این جابهجاییها در سکوت کامل خبری، بدون اطلاع خانوادهها و بدون اجازه جمعآوری وسایل شخصی زندانیان انجام شد.
واقعیت میدانی بازگشت زندانیان
شواهد و مستندات موجود نشان میدهد که بازگشت بیش از ۶۰۰ زندانی سیاسی به زندان اوین، بدون فراهم بودن حداقل زیرساختها و امکانات اولیه، نه حاصل بهبود شرایط، بلکه اقدامی شتابزده، پرابهام و در راستای مدیریت بحران بیرونی بوده است. این اقدام در پی افشای گسترده شرایط غیرانسانی در زندانهای موقت صورت گرفته و در عمل، زندانیان را به محیطی بازگردانده است که پیشتر نیز با بحرانهای زیستی، امنیتی و بهداشتی شناخته میشد.
وضعیت غیرانسانی در بند ۷ زندان اوین
بند ۷ اوین، مقصد اصلی زندانیان سیاسی بازگشته، از گذشته بهدلیل نقض فاحش اصل تفکیک جرائم و شرایط وخیم بهداشتی، مورد انتقاد بوده است. نگهداری زندانیان سیاسی در کنار محکومان مالی و مواد مخدر، برخلاف قواعد نلسون ماندلا و استانداردهای شناختهشده حقوق بشر است.
ویژگیهای گزارششده بند ۷:
- تراکم شدید جمعیت و اتاقهای پرازدحام
- کمبود آب گرم، شیوع آفات مانند سوسک، ساس و موش
- هواخوریهای کوچک، فاقد نور و تهویه
- عدم دسترسی به خدمات درمانی و دارو، بهویژه برای زندانیان بیمار
- محدودیت در مکاتبه و تماس با خانوادهها
این وضعیت، زندانیان سیاسی را در معرض فشار روانی و جسمی شدید قرار داده و با ماده ۵ و ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر در تضاد کامل است.
سکوت در مورد زندانیان زن سیاسی
با گذشت هفتهها از انتقال زنان زندانی سیاسی به قرچک، هنوز هیچ گزارشی از بازگشت آنها به اوین منتشر نشده است. این سکوت، نگرانی درباره حبس در شرایط ضدانسانی، بدون دسترسی خانوادهها و بدون نظارت حقوقی را افزایش داده است.
آیا این انتقالها بخشی از یک نقشه امنیتی برای خاموشسازی است؟
بر اساس الگوهای گذشته، تمرکز زندانیان سیاسی در بندهایی مانند بند ۷، بدون تفکیک، در محیطی ناامن و آلوده، همراه با انفرادی و بیخبری خانوادهها، میتواند نشانگر یک سیاست هدفمند از سوی حاکمیت باشد.
این الگو را میتوان سربهنیستسازی تدریجی نامید؛ فرآیندی که نه با اعدام، بلکه با فرسایش تدریجی جسمی و روانی زندانیان سیاسی از طریق محدودیت دارو، تغذیه، درمان، ارتباط و امنیت در حال انجام است. تجربهی دهههای گذشته، از جمله بند ۳۵۰ و قتلعامهای دهه ۶۰، نشان میدهد که حاکمیت از این الگو برای بیصدا کردن مخالفان درون زندان بارها استفاده کرده است.
نقض صریح اسناد بینالمللی
رفتار با زندانیان سیاسی در جریان این انتقال و بازگشت، بهوضوح با اصول زیر در تضاد است:
- ماده ۵، ۱۰ و ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر
- قاعده ۱۱.۱، ۲۴، و ۲۷ قواعد نلسون ماندلا
- ماده ۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)
- مواد ۱ و ۱۶ کنوانسیون منع شکنجه (CAT)
- گزارشهای مستند از ناپدیدسازی قهری برخی زندانیان در جریان انتقال
نتیجهگیری و فراخوان
بازگشت زندانیان سیاسی به زندان اوین، بدون بهبود شرایط نگهداری و با استمرار نقض سیستماتیک حقوق بشر، اقدامی تنبیهی و تحقیرآمیز است، نه بازگشتی ایمن یا عادلانه. ما خواستار آن هستیم که:
- گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، بررسی فوری این پرونده را آغاز کند
- کمیته منع شکنجه سازمان ملل درباره بازداشتهای انفرادی و رفتار تحقیرآمیز تحقیق کند
- کمیته صلیب سرخ بینالمللی از بند ۷ زندان اوین بازدید فوری داشته باشد