پرونده حافظ فروحی؛ همچنان مبهم، ناعادلانه و بازتابی از فشارهای سیستماتیک بر زندانیان سیاسی در ایران

حافظ فروحی، زندانی سیاسی اهل استان گیلان است که در جریان اعتراضات سراسری ایران در تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او پس از ۲۳ روز نگهداری در سلول انفرادی و طی مراحل بازجویی، به زندان لاکان رشت منتقل شد. با وجود وعده‌های مکرر آزادی با وثیقه، این وعده‌ها هیچ‌گاه عملی نشدند و بنا بر گزارش‌ها، بیشتر به‌عنوان ابزاری برای اعمال فشار روانی به کار گرفته شدند.

در واکنش به شرایط سخت بازداشت، فشارهای روانی مداوم و بلاتکلیفی حقوقی، فروحی دست به اعتصاب غذای ۱۷ روزه زد. دادگاه وی سرانجام در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ در شعبه اول دادگاه کیفری رشت به ریاست قاضی محمدی‌زاده برگزار شد.

پرونده قضایی او به‌طور بحث‌برانگیزی به دو بخش تقسیم و به دو مرجع قضایی مختلف — دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری — ارسال شد، با اتهاماتی مبنی بر «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت کشور». در نهایت، وی به دو سال و سه ماه حبس تعزیری محکوم شد. با این حال، ابلاغ رسمی حکم با شش ماه تأخیر صورت گرفت که باعث تشدید فشار روانی او شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر استان گیلان عیناً تأیید شد.

موانع حقوقی و محرومیت از حقوق قانونی

اجرای حکم حافظ فروحی با بی‌نظمی‌های قضایی همراه بوده است. تقسیم پرونده میان دو دادگاه، صدور احکام ناسازگار، و عدم صدور رأی قطعی نهایی، موجب شد وی از پیگیری حقوقی وضعیت خود محروم بماند. با وجود اتمام دوره محکومیت قانونی‌اش در تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۳، آزادی او بارها بدون ارائه دلایل قانونی به تعویق افتاد. در اعتراض به این رفتار، وی دست به اعتصاب غذای خشک زد که پس از شش روز و به دنبال وعده شفاهی آزادی، آن را شکست.

تا زمان آخرین به‌روزرسانی، وضعیت حقوقی حافظ فروحی همچنان مبهم باقی مانده است. شعب مختلف قضایی از پذیرش مسئولیت رسیدگی به پرونده خودداری می‌کنند؛ یکی از شعب اجرای احکام از پذیرش پرونده امتناع کرده و شعبه دیگر اعلام کرده است که زمان رسیدگی به تجمیع پرونده‌ها را ندارد. به گفته فروحی، این روند ناعادلانه و فشارهای روانی همچنان ادامه دارد.

صدای بی‌صداها

دوستان و نزدیکان حافظ فروحی او را فردی دلسوز، مهربان و پایبند به اصول اخلاقی و انسانی توصیف می‌کنند. حتی در شرایط سخت زندان، وی همواره در کنار هم‌بندی‌های خود بوده و به یاری دیگران پرداخته است. به اعتقاد نزدیکانش، او شخصی است که همواره تلاش کرده تا صدای بی‌صدایان باشد.

خروج از نسخه موبایل