مقدمه: سرکوب بیرحمانه رژیم ایران
در نظام جمهوری اسلامی ، رژیم از ابزارهای سرکوبی متنوعی برای خاموش کردن مخالفان استفاده میکند، از دستگیریهای بدون دلیل و اتهامات ساختگی گرفته تا اعدام و حبس خانوادگی. این روشها نه تنها افراد را هدف قرار میدهند، بلکه خانوادههایشان را نیز در معرض فشارهای شدید قرار میدهند. این گزارش به وضعیت شیوا اسماعیلی، زن ۶۰ سالهای که نماد این سرکوب است، میپردازد و تلاش میکند تا خواننده را با عمق رنج و رنجوری او و خانوادهاش آشنا کند.
زندانی در سایه سرکوب: داستان شیوا اسماعیلی
شیوا اسماعیلی، متولد حدود سال 1344 و ساکن تهران، در آبان ۱۳۹۹توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. او اکنون در زندان اوین، یکی از بدنامترین زندانهای ایران، به سر میبرد. گزارشها نشان میدهد او در ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی ایمان افشاری، محکوم شد. اتهامات او «جرایم مکرر تجمع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» است، که سیاسی و ساختگی است، نه مبتنی بر جرم واقعی.
حکم اولیه او ۱۸ سال حبس بود، اما با اعمال قوانین تجمیع مجازات، به ۱۰ سال کاهش یافت. این کاهش، گرچه ظاهراً تخفیف است، اما همچنان حکمی سنگین برای زنی ۶۰ ساله است که به گزارشها، از حقوق اولیه مانند وکیل و دادرسی عادلانه محروم بوده است. زندان اوین، با شهرت خود به عنوان مکانی برای شکنجه و آزار زندانیان سیاسی، محیطی است که امید را از بین میبرد. در سن بالا، شیوا با فشارهای جسمی و روانی شدید روبرو است
فشار بر خانواده: تاوان مقاومت
رژیم ایران از استراتژی حبس خانوادگی برای افزایش فشار بر مخالفان استفاده میکند، و خانواده شیوا اسماعیلی نمونهای از این روش است. دو پسر او، سید مهدی وفایی ثانی و سید علیرضا وفایی ثانی، در بند ۸ زندان اوین زندانی هستند و به ترتیب به ۶ و ۵ سال حبس محکوم شدهاند. این نشاندهنده هدفگیری سیستماتیک اعضای خانواده برای سرکوب بیشتر است. هولناکتر از آن، سرنوشت پسرعمویشان، سید محمدجواد وفایی ثانی، است که در زندان وکیلآباد مشهد به اعدام محکوم شده است. این اعدام، بخشی از الگوی اعدامهای سیاسی است که رژیم برای ایجاد ترس و خاموش کردن مخالفان استفاده میکند.
این روش، نه تنها شیوا را تحت فشار قرار میدهد، بلکه خانوادهاش را نیز در معرض رنج و ترس قرار میدهد. محرومیت از دیدار با فرزندان و نگرانی برای سرنوشت آنها، فشار روانی شدیدی بر او وارد میکند، بهویژه در سن بالا که نیاز به حمایت خانوادگی بیشتر است.
شرایط زندان: شکنجهای خاموش
داستانهای متعددی از شکنجه، انکار مراقبتهای پزشکی، و شرایط غیرانسانی در اوین وجود دارد، که همه نشاندهنده عمق بیرحمی رژیم هستند. مقامات زندان به طور مکرر از اجازه دیدار خانوادگی و تماس تلفنی با فرزندان و سایر اعضای خانواده شیوا خودداری کردهاند. این محرومیت، شکلی از شکنجه روانی است که برای ایزوله کردن و از هم گسیختن زندانیان طراحی شده است.
در سن ۶۰ سالگی، شیوا با چالشهای اضافی روبرو است. گزارشها نشان میدهد سلامت او ممکن است به دلیل عدم دسترسی به مراقبتهای پزشکی مناسب در خطر باشد، که نقض آشکار ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر (حق حیات) است.
نتیجهگیری: فریاد برای عدالت
ماجرای شیوا اسماعیلی، بخشی از الگوی گستردهتر نقض حقوق بشر در ایران است. جامعه بینالمللی باید در برابر این بیعدالتیها صحبت کند و فشار را بر دولت ایران برای احترام به حقوق بشر اساسی وارد کند. ما از سازمانهای حقوق بشری مانند سازمان ملل، عفو بینالملل، و دیدهبان حقوق بشر میخواهیم:
- آزادی فوری شیوا اسماعیلی و همه زندانیان سیاسی در ایران را خواستار شوند.
- از دولت ایران خواستار رسیدگی عادلانه و احترام به فرآیند قانونی شوند.
- برای بهبود شرایط در زندانهای ایران، از جمله دسترسی به مراقبتهای پزشکی و دیدارهای خانوادگی، تلاش کنند.
رنج شیوا اسماعیلی و خانوادهاش، یادآور تلخ قیمت آزادی در ایران است. بر عهده جهان است تا مطمئن شود که صداهای آنها شنیده شود و عدالت برقرار شود.