به دنبال احکام ناعادلانه ای که برای سه برادر از بازداشت شدگان اعتراضات مرداد ۹۷ شیراز صادر شده است، نوید و وحید افکاری با فایل صوتی که از زندان ارسال کرده اند از شکنجه ها به دست بازجویان، صحبت می کنند.
نوید و وحید افکاری و همچنین برادر دیگرشان حبیب افکاری از بابت اتهاماتی از قبیل تشکیل گروه، قتل یک نیروی امنیتی، شرکت در اعتراضات و … محکوم شده اند.
براساس احکام صادره، نوید افکاری به ۲ بار اعدام و ۶ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق، وحید افکاری به ۵۴ سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق و حبیب افکاری به ۲۷ سال و ۳ ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده اند.
حکم نوید افکاری در دیوان عالی کشور نیز تایید و اعاده دادرسی آن نیز رد شده است.
نوید افکاری می گوید:
«اگه پام رو روی تشک کشتی گذاشته و اگه یه چیزی ازش یاد گرفته باشم همین بس که زیر بار ظلم و دروغ نرم. از زیر فشار انفرادی و زیر زمین و شکنجه ها که خلاص شدم پام که رسید به زندان فورا به مراجع مختلف قضایی نامه نوشتم و شکایت کردم و داد زدم که من قاتل جانی نیستم. درخواست دادم ببرنم پزشکی قانونی، با گزارش پزشکی قانونی و شاهد عینی و مدارک دیگه ثابت شد که شکنجه شدم. هر چی هم لایحه نوشتم که اقرارم زیر شکنجه بوده و یه دلیل و مدرک توی این پرونده لعنتی نیست که بگه ما گناهکاریم اما نخواستن صدامون رو بشنون؛ فهمیدم دنبال یه گردن برای طنابشون می گردن.»
نوید افکاری در فایلی دیگر می گوید:
«درود به مردم شریف ایران، فرید افکاری هستم. آخرین تیرمون هم که از مجاری قانونی جمهوری اسلامی ایران زدیم و اثری نداشت و اعاده دادرسیمون رو هم رد کردن. این یعنی بعد از دو سال خون جگر خوردن تکلیفمون با قوه قضاییه معلوم شد و قراره من به حکم خالی از شرافت و عدالت قضات پرونده اعدام بشم. نه دادگاهی صدای ما رو شنیده نه اصلا قاضی مسئول دادخواهی وجود داشت که بخواد به حرفمون گوش بده. اگر هم تا الان سکوت کرده بودیم فقط و فقط به امید اجرای عدالت بود و بس. ولی از این لحظه به بعد من و خانوادم نیاز به کمک داریم. روی صحبت من فقط با ایران نیست مخاطب من هر آدمیه که دم از انسانیت میزنه و ذره ای از شرافت توی وجودش هست. سکوت شما یعنی حمایت از ظلم ظالم، یعنی حمایت از اعدام شدن یه بی گناه، یعنی گام به گام نزدیک تر شدن من به چوبه اعدام. شنیده بودم سر بی گناه پای دار میره ولی بالای دار نمی ره ولی دروغه، داریم می بینیم که همش دروغ بوده. به حکم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران یه بی گناه به اسم نوید افکاری داره هر لحظه به طناب دار نزدیکتر میشه و اگه صداش رو خفه کنن اگه تنها هم بمونه زندگی اش رو ازش می گیرن و آب از آب تکون نمی خوره. حالا من از هر انسان آزاده و حق طلب با هر عقیده و مسلکی که هستن، می خوام صدای من و خونواده ام بشن، چون شرافت انسانی جز با حمایت از حق و عدالت معنایی نداره. مردم، من به حکم عقل و انسانیت موظف به حفاظت از جان خودم هستم و از مدارک و مستندات هر آنچه که گواه بی گناهی منه موجوده، همه مدارکی که جمع کردیم و مطالبی که دارم میگم برای اینه که اگه من اعدام شدم همه بدونن تو قرن بیست و یکم با این همه هزینه و ساز و کارهای حقوق بشری و سازمان ملل و شورای امنیت و غیره یه انسان بی گناه در حالیکه با تمام توانش تلاش کرد و جنگید تا صداش رو بشنون، اعدام شد. بدونید و آگاه باشید اگر من بی گناه اعدام شدم عقل و منطق حکم می کنه که این اولین قربانی بی عدالتی این بیدادگاه به اصطلاح عدالت محور نبوده. ما به هر زبونی که بلد بودیم و از هر راهی که به ذهنمون می رسید تلاش کردیم، تلاش کردیم حالیشون کنیم که دارید یه بی گناه رو می کشید، ولی غافل از اینکه من و خونواده ام از روز دستگیریمون وارد نمایشی شدیم که چند تا قاضی و دادگاه ساخته بودن و ما هم عروسکهای خیمه شب بازیشون بودیم. الان هم نه تریبونی و نه پول و پارتی، تنها قدرتی که ما داریم انرژی و صدای انسانهای آزادیخواه و ظلم ستیزه.»
همچنین وحید افکاری در فایلی که از زندان ارسال شده می گوید:
«با سلام خدمت مردم شریف ایران، وحید افکاری هستم. امروز در حالی با شما صحبت می کنم که تردید به آینده تمام وجودم رو فرا گرفته. بعد از دستگیری در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۷ من رو با چشم بند و غل و زنجیر از منزل بیرون بردند و توی یه سلول انفرادی انداختن که شب و روزش مشخص نبود و به زور برای خوابیدن جام میشد. روز بعد من رو پیش شخصی که بعدها فهمیدم بازپرسه، بردن و در حالیکه چشم هام رو باز نکردن از من پرسید در تاریخ ۹۷/۵/۱۱ ساعت ۱۱:۳۰ شب کجا بودی؟ گفتم هیچ آدمی یه هفته قبلش رو یادش نمیاد که فلان ساعت کجا بوده چه برسه به یه ماه و نیم قبل! روزا و هفته ها توی انفرادی بودم طبق اوراق پرونده نه در آگاهی و نه در بازپرسی یعنی دادسرا هیچ ورقه ای رو امضاء نکردم. علیرغم فحاشی ها و شکنجه ها بازم تسلیمشون نشدم. پدرم و دامادمون رو بازداشت کردن و تهدید شدم که بقیه خانواده ات رو هم بازداشت می کنیم. صدای بی گناهی ام رو هیچ کس نمی شنید، درست یا غلط تصمیم گرفتم خودم رو بکشم تا شاید اینجوری یه مسئول صدام رو بشنوه و وجدانش بیدار بشه و لاقل نوید از این مخمصه جون سالم به در ببره. بعد از بیست روز اعتصاب غذا لیوان شیشه ای رو شکوندم و گردم رو پاره پاره کردم، چشمم رو که باز کردم دیدم تو بیمارستان نمازیم و سه روز تو کما بودم و متاسفانه بازم کسی صدام رو نشنید. به بازداشت وزارت اطلاعات منتقل شدم و از لحظه ورودم انواع شکنجه ها رو متحمل شدم. پلاستیک روی سرم می کشیدن و پایینش محکم می گرفتن و بعد از حدود یک دقیقه باز می کردن و دوباره تکرار می کردن. در حالیکه غل و زنجیر بودم با شوکر به همه جای بدنم می زدن، سر و ته آویزونم می کردن و ساعتها با باتوم می زدن کف پام بعد هم وادارم می کردن راه برم تا جای کبودی ها کمتر بمونه. دفتر خاطراتم رو از خونه تو بازرسی ها آورده بودن و قسمتهای کاملا شخصی اش رو بلند فریاد می زدن و تهدید می کردن که اگه چیزی که ما میگیم رو ننویسی مادرت و خواهرت رو بازداشت می کنیم. بالاخره تو تاریخ ۹۸/۷/۲ به شعبه اول کیفری استان اعزام شدیم برای محاکمه. خانواده مقتول از همون اول هرگونه آشنایی و ارتباط با ما رو منکر شدن. قاضی دادگاه مهرداد تهمتن بود که گفت: آیا اتهام معاونت در قتل رو قبول داری؟ در جوابش گفتم چطوری می تونم از خودم دفاع کنم در حالیکه هیچ اطلاعاتی از ماهیت پرونده ندارم. اگر شخصی ادعا می کنه من رو در زمان و مکان وقوع قتل دیده احضارش کنید تا همه ما ببینیمش. اگه دوربینی حضور من توی محل وقوع قتل یا حتی چند کیلومتری محل قتل مشخص کرده بهمون نشونش بدین. اگه خطوط موبایل من در محل و منطقه وقوع قتل حتی آنتن دهی داشته مدارکش رو ارائه بدین. اگه حتی وسیله نقلیه ای از من توی محل قتل یا مناطق اطراف توسط اشخاص یا دوربینی ضبط و رویت شده ما رو هم باخبر کنید تا بدونیم. اگه آلت جرمی از قبیل آلت قتاله ای یا هر چیزی از من یا از منزلمون کشف شده نشونمون بدین تا همه ببینن. یا اگه توی وسایل زندگی ما نشانی از ارتکاب جرم کشف شده ارائه بدین. ولی بدون شک همچین ادلاتی هیچوقت وجود خارجی نداشت چون ما بی گناه بودیم و قاضی فقط بر و بر منو نگاه می کرد و بعدش من بهش گفتم من شهودی دارم که اثبات می کنن من در زمان و تاریخ وقوع قتل در مکان وقوع قتل حضور نداشتم علیرغم اینکه شما هیچ مدرکی دال بر مجرم بودن من ارائه نکردین و من رو دو سال بی گناه تو زندان نگه داشتین. من حرفام رو می زدم ولی جز تمسخر و نیشخند و تکرار این سوال چیزی از قاضی نمی شنیدم اتهامت رو قبول داری یا نه؟ بارها و بارها تکرار شد اتهامت رو قبول داری یا نه؟ حتی بارها کتبی و شفاهی درخواست حضور رسانه ها و فیلم برداری دادیم اما آقای تهمتن قاضی پرونده می گفت این فقط تشریفات قانونی است و من صلاح نمی بینم از جلسه دادگاه فیلم ضبط بشه. من از شما مردم می پرسم چرا همیشه با فیلم برداری از دادگاهمون مخالفت می کردن؟ مردم ایران به شرافتم به انسانیتم من بی گناهم، پرونده من موجود هست هیچ مدرکی علیه من وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت چراکه من بی گناهم. امروز مرزهای بی شرفی جابجا شده و برای اینکه نشون بدن ما امنیت رو داریم برقرار می کنیم انسانهای بی گناه رو دستگیر می کنن بدون مدرک بازداشتشون می کنن و بدون مدرک محاکمشون می کنن و بهشون حکم می دن و زندگی شون رو ازشون می گیرن و حتی بدتر از اون اعدامشون می کنن. من امروز نمی دونم به عنوان یه انسان قرن بیست و یکمی با این همه فرهنگ با این همه تمدن چجوری باید از خودم دفاع کنم چجوری به انسانها بگم که به من کمک کنن. من هیچ راهی ندارم جز منطق جز اینکه قانونی صحبت کنم من راه دومی ندارم. مردم ایران من بی گناهم.»
درباره ما
مانیتورینگ حقوق بشر ایران، سازمانی غیردولتی و غیرسیاسی است که در زمینه افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران فعالیت میکند. این مجموعه، که از فعالین حقوق بشر مستقل تشکیل شده و در فرانسه مستقر است، در سال ۲۰۱۶ فعالیت خود را آغاز نمود. مانیتورینگ حقوق بشر در همکاری با شورای ملی مقاومت بوده و تلاش دارد تا اخباری از قبیل اعدامها، اجرای مجازاتهای بیرحمانه نظیر قطع عضو، وضعیت زندانیان در زندانهای ایران، نقض آزادی بیان و حقوق شهروندی و … را به منظور جلب توجه جهانیان به مسئله نقض حقوق بشر در ایران، منعکس کند.
تماس با ما: [email protected]