از شکنجهگاه دهه ۶۰ تا اردوگاه مرگ امروز
مقدمه
زندان قزلحصار، یکی از بزرگترین و مخوفترین زندانهای ایران، در چهار دهه گذشته به یکی از نمادهای سرکوب و نقض سیستماتیک حقوق بشر تبدیل شده است. از دهه ۶۰ که این زندان به کشتارگاه زندانیان سیاسی بدل شد تا امروز که اردوگاه مرگ زندانیان جرائم عادی است، قزلحصار همواره محل اجرای سیاستهای سرکوبگرایانه رژیم ایران بوده است.
در سومین قسمت از گزارش زندان قزلحصار، به بررسی روند تاریخی نقض حقوق زندانیان بویژه سرکوب زندانیان سیاسی از دهه ۶۰ تاکنون می پردازیم. این بررسی نشان میدهد رژیم ایران چگونه با تداوم جنایات ضدبشری، تلاش کرده مقاومت زندانیان سیاسی و مخالفان حکومت را درهم بشکند؛ مقاومتی که امروز در قالب کارزارهایی مانند «سهشنبههای نه به اعدام» ادامه یافته است…
دهه ۶۰: شکنجه، اعدام و نابودی مخالفان سیاسی
در دهه ۶۰، قزلحصار یکی از مراکز اصلی نگهداری و شکنجه زندانیان سیاسی بود. پس از سرکوبهای گسترده سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱، هزاران زندانی سیاسی از گروههای مختلف، در این زندان محبوس شدند.
- شکنجههای وحشیانه: روشهایی مانند «گرسنگی»، «سرپا نگهداشتنهای طولانی»، «قفس»، «واحدهای مسکونی» و شلاقزدنهای بیوقفه از اصلیترین ابزارهای شکنجه در این دوران بودند.[1]
- «خانههای مرگ»: شهادتهایی از درون قزلحصاراز روایتهای شخصی برای نشان دادن چهره واقعی جنایت
- گرسنگی و سرپا نگهداشتن های طولانی
در محلی به نام «گاودانی» یا سرپانگهداشتن زندانیان به مدت ۳ تا ۴ شبانه روز در حالتی که دستها کاملا بالا و پاها باز است به آنها گرسنگی میدهند.[2]
- قفس
«قفس» یکی دیگر از روشهای شکنجه بود که در آن زندانیان را در فضاهای بسیار کوچک و محدود قرار میدادند. [3]این فضاها بهگونهای طراحی شده بودند که زندانی نتواند بهطور کامل بایستد یا بنشیند، و این وضعیت باعث ایجاد دردهای عضلانی و مشکلات جسمی میشد. هدف از این روش، ایجاد ناراحتی شدید جسمی و روانی و شکستن اراده زندانیان بود.
اعظم حاج حیدری از زندانیان مجاهدی که هفت ماه را در این قفسهای وحشتناک گذرانده می گوید: دركريدورهاي بزرگ واحد يك، از انتهاي ديوار تخته هایی را به فاصله ماكزيمم ۷۰ سانتيمتر از همديگر، به طور عمودي كنار هم قرار داده و پايين آنها را با يك ميله به هم جوش داده بودند، يك پتوي سربازي كثيف كه بوي تعفن ميداد کف آن پهن كرده بودند. در فضايي كه بين دو دیوارچوبی ايجاد ميشد،يك زنداني را باچشم بسته از صبح تا شب و از شب تا صبح نگه میداشتند آنجا آنقدر تنگ بود كه حتي من با وجود جثة كوچكم در آن جا نمي گرفتم. به همين جهت زنداني مجبور ميشد مدام زانوهايش را دربغل بگيرد و سر به زانو بنشيند..
- واحدهای مسکونی
«واحدهای مسکونی» به مکانهایی اطلاق میشد که برای بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی استفاده میشدند. [4] این مکانها معمولاً خارج از محیط رسمی زندان بودند و در آنها از روشهای مختلف شکنجه جسمی و روانی برای استخراج اطلاعات یا اعترافات استفاده میشد. زندانیان در این مکانها تحت فشارهای شدید قرار میگرفتند و از حقوق اولیه خود محروم بودند.
هنگامه حاج حسن زندانی مجاهد که بیش از 7ماه در قفس زندانی بود در کتاب خاطراتش از زبان شکر محمدزاده پرستار هوادار مجاهدین که ماهها در واحدهای مسکونی محبوس بود می نویسد:
«ما را روزها بدون آب و غذا سرپا نگه می داشتند، خودم تا 6 روز توانستم حسابش را نگه دارم که سرپا بودم بعد دیگر نفهمیدم چه شد بعد از مدتها ایستادن بیهوش می شدیم و به زمین می افتادیم اما با کتک بیدارمان می کردند و دوباره سرپایمان میکردند….ما را به «واحد مسکونی» بردند تمام مدت چشم بند داشتم در آنجا شکنجههای جسمی و روانی با تحقیر و توهینهای مستمر ادامه داشت.
- تأثیرات شکنجه بر زندانیان
روشهای شکنجه در قزلحصار تأثیرات عمیقی بر زندانیان داشت. از جمله این تأثیرات میتوان به آسیبهای جسمی مانند بیماریهای سخت، دردهای مزمن، مشکلات عضلانی و عصبی، و همچنین آسیبهای روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات پس از سانحه اشاره کرد. بسیاری از زندانیان پس از آزادی نیز با این مشکلات دستوپنجه نرم میکردند و نیاز به حمایتهای پزشکی و روانشناختی داشتند.
- مقاومت زندانیان
اما با وجود فشارها و شکنجههای شدید، بسیاری از زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار به مقاومت خود ادامه دادند. آنها با برگزاری اعتصاب غذا، نوشتن نامههای سرگشاده و حفظ روحیه همبستگی، سعی در مقابله با سرکوبها داشتند. این مقاومتها نشاندهنده اراده قوی و ایمان به آرمانهایشان بود.
- تجربههای زندانیان سیاسی دهه ۶۰ و مقایسه آن با شکنجههای امروز
روشهای شکنجه در زندانهای رژیم همواره یک مضمون و هدف دارد به ندامت کشیدن و درهم شکستن زندانیان. بعد از مقاومت بیهمتای زندانیان در جریان قتل عام۶۷ و شکست قاطع سیاست تواب سازی شرایط تغییر کرد و از نیمة دهه هفتاد برخورد زندانبان با زندانیان تغییر کرد. این تغییر در دهه هشتاد و نود با گسترش ارتباطات بیشتر شد و زندانبان دیگر توان برخوردهای قدیم را از دست داد. اما جنایت رژیم در زندانها تغییری نکرد بلکه به اشکال دیگر زندانیان را شکنجه میکرد و میکشت. اگر میتوانست باز هم روزی صد نفر اعدام میکرد همان طور که در آبان1398، ۱۵۰۰ نفر را در خیابان به رگبار بست.
- روشهای جدید شکنجه
رژیم در هراس از مقاومت زندانیان و افشاگریهای آنها برای سازمانهای بین المللی حقوق بشر، به قیمت شکنجه و حبس طولانیتر، روش شکنجهها را تغییر داده است و زندانیان خاص را در اماکن مخفی شکنجه میکند و هر زمان متناسب با تهدیدهای سیاسی که دارد با آنها تنظیم میکند. مثلا در جریان قیام ۸۸ کهریزک را راه انداخت و در ۱۴۰۱ اساسا روی ارعاب تمرکز داشت. افراد را نشان میکرد دستگیر میکرد و بلاهایی بر سرشان میآورد و آزاد میکرد تا جوانان از اوین و بازجویی و تجاوز و… وحشت کنند و مانع قیام شود. اکنون نیز با حبس در سلولهای انفرادی طولانیمدت، ممنوعیت ملاقات، محرومیت از درمان تا حد مرگ زندانیان بر اثر شکنجه و فشارهای روحی و روانی و اعدامهای گسترده آنها را تحت فشار و شکنجه قرار میدهد.
زندانی سیاسی حمزه سواری: قزل حصار، کابوس زنده
یک هفته پس از انتقال ناگهانی حداقل ۱۳ زندانی سیاسی از زندان اوین به قزلحصار، حمزه سواری در نامهای از این زندان، آن را «سیاهچاله» و «قتلگاهی وحشتناک» توصیف کرده که «جان تمام زندانیانش به معنی دقیق کلمه در خطر دائم است».
حمزه سواری زندانی سیاسی عرب که ۱۸ سال است در زندان به سر میبرد در نامهای مینویسد: «این سیاهچاله نه محلی برای نگهداری زندانیان بلکه قتلگاهی وحشتناک است». به گفته او «ساختمانی که برای زندانیان سابق گوهردشت در قزلحصار در نظر گرفته شده است، یعنی واحد ۳، در بهترین حالت ظرفیت نگهداری ۵۰۰ زندانی را داراست اما در حال حاضر حداقل ۲۰۰۰ زندانی در آن نگهداری میشود. مسالهای که باعث تراکم فاجعهآمیز جمعیت و در نتیجه درگیریهای خونین، تجاوز، ضعیفکشی و انواع بیماریهای جسمی و روانی میشود.»
زندانی سیاسی سعید ماسوری: «ما هرلحظه آماده کشته شدن هستیم»
سعید ماسوری زندانی سیاسی نیز در نامهای از زندان قزلحصار نوشته است «بعد از ۲۳ سال زندان به گمانم بدترین شرایط و جنایات حکومت در زندانها را دیده و تجربه کردهام». سعید ماسوری با هشدار درباره امنیت زندانیان، بدلیل ادغام زندانیان سیاسی با جرائم عادی در نامه ای می نویسد:… «ما هرلحظه آماده کشته شدن هستیم»[5] این در حالی است که بنابر آییننامه زندانها و قانون تفکیک جرایم، میبایست زندانیان را بر اساس جرایمشان طبقهبندی و تفکیک کرد.
سعید ماسوری ادامه میدهد: «در این زندان کمترین امکان تغذیهای، بهداشتی، درمانی و حتی جایی نیم متری برای نشستن هم وجود ندارد…..در اطاقی تقریبا ۹ متری ۱۵-۱۶ نفر را ریختهاند و حق کمترین اعتراضی را هم ندارند. نه آب، نه غذا، نه تن پوش شایسته انسانی. هیچ و هیچ چیز به زندانیان نمیدهند.»
دهه ۷۰ و ۸۰: زندان خاموش، سرکوب پنهان
در دهه ۷۰، با پایان جنگ ایران و عراق، رژیم ایران تلاش کرد چهرهای معتدلتر از خود نشان دهد. اما در پشت پرده، سیاست سرکوب در قزلحصار ادامه یافت.
- زندان خاموش: سرکوبها با تغییر روش، از اعدامهای گسترده به فشارهای روانی و شکنجههای موضعی تبدیل شد.
- قتلهای مشکوک: برخی زندانیان سیاسی که از دهه ۶۰ باقی مانده بودند، به بهانههای واهی کشته شدند.
- افزایش تعداد زندانیان عادی: حکومت با کاهش تعداد زندانیان سیاسی، زندان را به محلی برای نگهداری محکومان به جرائم مواد مخدر و قاچاق انسان تبدیل کرد. این تغییر چهره، در واقع راهی برای مخفی کردن جنایات دهه ۶۰ بود.
دهه ۹۰ و ۱۴۰۰: قزلحصار، اردوگاه مرگ زندانیان عادی و ادامه اعدامها
با افزایش اعتراضات عمومی از سال ۱۳۸۸، زندانیان سیاسی بار دیگر به قزلحصار بازگشتند. همزمان، اعدامهای گسترده زندانیان جرائم عادی افزایش یافت تا وحشت عمومی در جامعه گسترش یابد.
- زندان پر از اعدام: قزلحصار بالاترین آمار اعدام را در ایران دارد. بیشتر اعدامشدگان، محکومان به جرائم مواد مخدر هستند که اغلب در دادگاههای ناعادلانه محاکمه شدهاند.
- سرکوب معترضان: پس از اعتراضات ۱۳۹۶ و ۱۴۰۱، شمار زیادی از معترضان به این زندان منتقل شدند.
- مرگ تدریجی زندانیان: محرومیت از دارو و درمان، شکنجههای روانی، و سوءرفتار گسترده، زندانیان را به مرگ تدریجی سوق داده است.
نتیجهگیری
قزلحصار، از دهه ۶۰ تا امروز، یکی از نمادهای تداوم جنایت علیه بشریت در ایران بوده است. سیاستهای جمهوری اسلامی در تغییر کاربری این زندان، از شکنجهگاه مخالفان سیاسی به اردوگاه مرگ زندانیان عادی، تلاشی برای پنهان کردن تاریخ جنایاتش بوده است. با این حال، مبارزات زندانیان و فعالان حقوق بشر نشان میدهد که حقیقت را نمیتوان برای همیشه سرکوب کرد. امروز، کارزارهای بینالمللی و جنبشهای اعتراضی، ادامهدهنده راه مقاومت زندانیان سیاسی هستند و تلاش میکنند صدای قربانیان را به گوش جهان برسانند.
این گزارش به عنوان سندی برای مراجع حقوق بشری تنظیم شده و از تمامی سازمانهای بینالمللی دعوت میکند برای توقف به اعدامها و افشای سیاستهای سرکوبگرانه در ایران تحت حاکمیت آخوندها
[2] آفتابکاران جلد دوم سرود سیاوشان- خاطرات زندان از محمود رویایی
[3] کتاب بهای انسان بودن – خاطرات زندان از اعظم حاج حیدری
[4] کتاب چشم در چشم هیولا – خاطرات هنگامه حاج حسن
[5] نامه زندانی سیاسی سعید ماسوری 14شهریور1402