طی روزهای اخیر چند تن از اعضاء نشریه گام که خبرهای مربوط به تظاهرات و اعتصاب کارگران را منتشر میکردند توسط مقامات امنیتی در بابلسر و کرج بازداشت شدند.
امیر (علی) امیرقلی فعال کارگری و عضو تحریریه نشریه سیاسی صنفی و فرهنگی آنلاین گام روز یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷، در بابلسر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از چهار روز بی خبری به تهران و بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.
مأموران امنیتی وسایل شخصی از جمله موبایل امیر امیرقلی را در اختیار گرفتهاند و از طرف او پیامهایی برای دوستان و خانوادهاش ارسال کردهاند با این هدف که وانمود کنند او بازداشت نشده است. عباس امیر قلی، پدر امیر روز پنجشنبه ۲۷ دی بازداشت او را تأیید کرده است.
بنا به گفته یک منبع نزدیک به او «دو روزی بود که خبری از او نبود، با مراجعه به منزل او در بابلسر متوجه شدیم که در خانهاش نیست. پس از آنکه خبر بازداشت او در شبکههای اجتماعی منتشر شد، او از طریق واتزاپ با پدرش تماس میگیرد و اطلاع میدهد که در لاهیجان و در منزل دوستش است و حالش خوب است.»
اما خانواده امیرقلی برای اطمینان از آنکه او در منزل دوستی است که گفته است، به آنجا مراجعه کرد ولی او در آن آنجا هم نبود.
امیر(علی) امیرقلی پس از تحمل دو سال و نیم حبس برای اتهامهایی همچون «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی»، «اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات» و «تبلیغ علیه نظام» در اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ از زندان رجاییشهر آزاد شد.
امیر(علی) امیرقلی سومین عضو تحریریه نشریه گام است که طی هفتههای اخیر بازداشت میشود.
پیش از او امیرحسین محمدیفرد و ساناز الهیاری (همسر امیرحسین محمدیفرد) بازداشت شده بودند و همچنان در بازداشت هستند.
امیرحسین محمدیفر و ساناز اللهیاری توسط مأموران امنیتی شامگاه ۲۰ دی ۱۳۹۷،در منزل پدری خود بازداشت شدند، آنان روز ۲۵ دیماه ۱۳۹۷، طی تماسی تلفنی با خانواده خود از انتقال خود به بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داد.
پیش از این سه تن عسل محمدی عضو دیگر این نشریه روز ۱۳ آذر ۱۳۹۷، توسط ماموران امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز در شوش منتقل شده بود که پس از ۳۳ روز بازداشت با وثیقه ۴۲۳ هزار تومانی آزاد شد.
عسل محمدی که در اطلاعات اهواز با سپیده قلیان، فعال مدنی در یک سلول زندانی بود، با انتشار نوشتهای در اینستاگرام شرحی از نحوه بازجویی قلیان به دست داد «شاهد ساعتهای طولانی بازجوییاش بودم و از ده صبح تا پاسی از نیمه شب تقریباً هر روز این پروسه تکرار می شد. من صدای فریاد و توهینهای بازجویش را از اتاق کناری میشنیدم. شاهد روزی بودم که چنان فشاری برای اعتراف دروغ بر او آوردند که پنجه بر چهرهاش میکشید و آرزوی مرگ میکرد.»
ما را در کانال تلگرام دنبال کنید:
https://t.me/IranHRMnews