نامه سعید ماسوری، زندانی سیاسی ایرانی، به جامعه بین‌المللی برای توقف اعدام‌ها

در تاریخ ۵ دی 1403، سعید ماسوری، زندانی سیاسی که بیش از ۲۵ سال بدون یک روز مرخصی در زندان به‌سر می‌برد، نامه‌ای سرگشاده به جامعه بین‌المللی نوشت. این نامه خطاب به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، اورزولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، روبرتا متسولا، رئیس پارلمان اروپا، و مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، نوشته شده است. ماسوری در این نامه به آمار نگران‌کننده اعدام‌ها در ایران اشاره کرده و خواستار اقدامات فوری برای توقف این کشتارها شده است.

این نامه در روز کریسمس از درون زندان نوشته شده و همزمان با گزارش‌هایی بود که نشان می‌داد تنها در روز ۵ دی، نزدیک به ۲۵ نفر در ایران اعدام شده‌اند؛ یعنی به‌طور میانگین هر ۲.۵ ساعت یک اعدام. ماسوری با بازتاب تجربه‌ طولانی خود در زندان و خشونت‌های سیستماتیکی که شاهد آن بوده است، از جامعه جهانی خواسته تا برای پایان دادن به استفاده فزاینده رژیم ایران از مجازات اعدام، اقدامات قاطع انجام دهند.

ماسوری در این نامه به درد و رنج شخصی خود و همچنین تأثیرات روانی دیدن اعدام هم‌سلولی‌ها و دوستان نزدیکش اشاره می‌کند. او درباره تأثیرات روانی این تجارب می‌گوید و لحظات دل‌خراش کشیدن نقاشی توسط دختربچه‌ای شش‌ساله از صحنه اعدام پدرش در مقابل زندان گوهردشت را به یاد می‌آورد.

او اشاره می‌کند که نرخ اعدام‌ها در ایران به‌شدت افزایش یافته و در هفته‌های اخیر، به‌طور میانگین هر چهار ساعت یک نفر اعدام شده است. تنها در ایام کریسمس، نزدیک به ۲۵ نفر اعدام شدند که نشان‌دهنده سیستماتیک و بی‌وقفه بودن استفاده رژیم ایران از اعدام است.

ماسوری در نامه خود بر نقش جامعه بین‌المللی در مبارزه با روند اعدام‌ها در ایران تأکید می‌کند. او ضمن قدردانی از تلاش‌های مردم ایران، معتقد است که نهادهای جهانی و شخصیت‌های تأثیرگذار باید اقدامات قوی‌تری فراتر از محکومیت‌های لفظی انجام دهند.

متن کامل نامه سعید ماسوری:‌

بیست و پنجمین دیماه (کریسمس) در زندان

کریسمسی خونین با قریب به ۲۵ اعدام (در ۲۵ دسامبر)

این بیست و پنجمین دیماه (و کریسمس) است که در زندان هستم، نمی‌دونم این چشم‌ها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب و دل چه سنگینی‌ها و خون دل‌هایی را باید تحمل کند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر” صدای باز و بسته” شدن درب را ناقوس مرگ می‌دانستنم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن به دلیل “شرطی-روانی” با همان احساس همراه است).

تا زمانی که اعدام‌های تک تک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم دیگر نمی‌دانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم؟؟ از غیبت و بردن هم سلولی‌ها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین اسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و تا همبندیان دوست داشتنی و عاشقی چون محسن دکمه چی، جعفر کاظمی، محمد آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسته، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور،خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو ….

تا شنیدن فریادها و ضجه‌های خانواده‌های آنها… واقعا نمیدانم…هنوز نمیدانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنای ۶ ساله که نقاشی خودش و مامانش را کنار چوبه دار “بابا”، در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود را تحمل کرده و هنوز قلبم از این تپش‌های گزنده و دردآور باز نایستاده….!!؟

شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شده‌ام که “این همه” دیگر تنها قطره‌ای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم اکنون به صورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بی‌گناه را اعدام کردند یعنی تقریباً هر 2.5 ساعت یک اعدام!!!

این نامه را اینبار نه خطاب به مردم میهنم (که هر چه در وسعشان است انجام می‌دهند) بلکه خطاب به همه وجدان‌های بیدار در نهادهای بین المللی حقوق بشر ، به ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)،گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه خانم مای ساتو و همه شخصیت‌های تاثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترز، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین) ، رئیس پارلمان اروپا (خانم ربرتا متسولا) می‌نویسم و از آنها مصرانه می‌خواهم که به جز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدامها، برای ممانعت از این اعدام‌ها ،دست به اقدامات جدی‌تری بزنند….شمار اعدامها را تنها اعداد تصور نکنند که این جان انسان‌هاست که روزانه پرپر می‌شود…. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این ” حکومت اعدام ” به موازین انسانی و حقوق بشری است، با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار تا شاید کشتار متوقف شود… حتی در صورت لزوم ارجاع این پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت… !که هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدام‌های باز هم بیشتر و بیشتر تمام می‌شود، و البته خون‌ها که از پیکر مردم ایران ریخته می‌شود. شاید اگر پیشتر اقدامات موثری انجام می‌شد امروز حتی خانم چچیلیا سالا خبرنگار ایتالیایی هم اينگونه قربانی سیاستهای گروگانگیری نمیشد(آنهم در ایام کریسمس!).

رونوشت به:

زندانی سیاسی سعید ماسوری از اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

درباره سعید ماسوری

سعید ماسوری، عضو کمپین «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، از سال ۱۳۷۸ تاکنون در زندان به‌سر می‌برد و یکی از باسابقه‌ترین زندانیان سیاسی ایران است. با وجود زندان طولانی‌مدت و بدرفتاری‌ها، او همچنان به‌عنوان یک مدافع حقوق بشر و عدالت صدای خود را بلند نگه داشته است.

خروج از نسخه موبایل