رواج فقر در ایران به دلیل سوء مدیریت و فساد دولتی
مردم ایران در سالهای گذشته بسیار فقیرتر شده اند. طبقه متوسط از بین رفته است و بیش از ۸۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند.
دیدن افرادی که در گورها و چالههای خالی، روی پشت بام ها یا در ساختمانهای متروکه می خوابن، وجدان هر انسانی را به درد می آورد.
امروزه صحنههایی از زنان و مردانی که در سطلهای زباله به دنبال لقمه نانی برای امرار معاش هستند، به منظره ای هر روزه تبدیل شده است.
مقامات و رسانه های رژیم به راحتی و بدون شرم در مورد چنین صحنه هایی صحبت می کنند و می نویسند.
بنا به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، بانک مرکزی رژیم روز ۱۳مهر اعلام کرد تورم در ماه مرداد به ۵۸درصد رسیده که بالاترین تورم در ۷۸سال گذشته یعنی از سال۱۳۲۲ و بحبوحه جنگ دوم جهانی است. البته واقعیت از این بسیار تلختر است و تورم در مورد اقلام حیاتی و خوراکی که مایحتاج اولیه و روزمره کارگران و زحمتکشان را تشکیل میدهد بسا بیشتر است.
روزنامه حکومتی جهان صنعت در روز ۱۵ مرداد نوشت که گزارش های رسمی نشان می دهد شرایط زندگی همه اقشار جامعه رو به وخامت گذاشته است.
این روزنامه نوشت: «بر اساس اطلاعات داده شده، خط فقر در سال گذشته افزایش ۳۸ درصدی در مقایسه با سال ۹۸ داشته است. تورم بالای کالاهای خوراکی و مسکن که عمده هزینههای خانوار فقیر را تشکیل میدهد، از دلایل اصلی افزایش خط فقر در سال گذشته عنوان شده است. با در نظر گرفتن وضعیت معیشتی خانوارها در یک دهه اخیر مشخص میشود که شتاب رشد فقر در همه سالها از شتاب رشد دستمزدها بیشتر بوده و شکاف دستمزد و خط فقر در پایان دهه ۹۰ به ۱۴۵ درصد رسیده است.»
این گزارش افروده است که «با افزایش شدید خط فقر در سال گذشته میتوان گفت به دلیل عدم افزایش متناسب درآمدها و نبود رشد اقتصادی بالا، به احتمال زیاد، تعداد بیشتری از خانوارها به زیر خط فقر سقوط کرده و شاهد افزایش نرخ فقر در این سال خواهیم بود.»
در میان همه بخشهای جامعه، کارگران ایرانی به دلیل سیاستهای ناکارآمد رژیم فشار بیشتری را تحمل می کنند.
خبرگزاری حکومتی ایلنا در روز ۱۵ مرداد نوشت؛ «کارگران و بازنشستگان در تهیه قوت غالب خود هم با سختی مواجه هستند؛ چه رسد به هزینههای سنگین بهداشت و درمان، که این روزها با شیوع کرونا به صورت ناجوانمردانهای در حال افزایش هستند. در این وضعیت تامین هزینههای خوراکی و آشامیدنیها امری است، علیحده و بسیاری از اقلام این گروه به دلیل سنگین شدن سهم بهداشت و درمان از سبد مصرف خانوارها خارج شدهاند؛ از جمله میتوان به کاهش چشمگیر مصرف مواد پروتئینی و لبنی اشاره کرد.»
مردمی فقیر روی دریای نفت ایران
ایران کشوری است که از میزان بالایی منابع طبیعی برخوردار است که مهمترین این منابع شامل: نفت، گاز طبیعی، زغالسنگ، کروم، مس، سنگ آهن، سرب، منگنز، روی و گوگرد میباشد. حدود ۱۱ درصد زمینهای این کشور نیز قابل کشت هستند و محصولات خوراکی فراوانی از این کشور صادر میشود. در دهههای اخیر، جنگلهای ایران، که میزان آنان اندک است، به عنوان یک منبع طبیعی قابل فروش استفاده شدند. خاک کشاورزی و خاک جنوب این کشور نیز به کشورهای منطقه صادر میشود.
ایران با برخورداری از ۶۸ گونه مادهٔ معدنی و شناسایی نزدیک به ۶۰ میلیارد تُن ذخایر معدنی، از دید گوناگونی، میان کشورهای جهان، در جایگاه دهم جدول است و حدود ۷ درصد از ذخایر معدنی کل جهان، در این کشور قرار دارد. بر اساس مطالعه مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی رژیم ایران ، در حالی که تنها یک درصد از جمعیت جهان را شامل می شود ، ایران بیش از هفت درصد از مواد معدنی را در اختیار دارد. و این لیست همچنان ادامه دارد.
اما با وجود همه این ثروت، بیش از ۸۰ درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند و طبقه متوسط اساساً از بین رفته است.
بیش از ۱۹میلیون ایرانی در حاشیه شهرها زندگی می کنند. ۷.۴میلیون کودک از تحصیل محروم هستند. ۲۵ درصد از جوانان بیکار هستند. کارگران ۷۵ درصد از توانایی های اقتصادی خود را از دست داده اند و سالانه نزدیک به ۱۰۰۰کودک زیر ۳ سال رها می شوند. اینها تنها تعدادی از پیامدهای متعدد فقر گسترده در ایران است.
یکی دیگر از نتایج فقر گسترده در ایران پدیده «فروش اعضای بدن» است. بسیاری از ایرانیان کلیه، قرنیه چشم، مغز نخاع، کبد و حتی قلب خود را ما به ازای مبلغی ناچیز برای خانوادهشان به فروش میگذارند. بسیاری مادران جنین متولد نشده خود را پیش فروش می کنند. این به موازات پدیده روزافزون کار کودکان است. تعداد بیشماری از بی خانمان ها در خیابان ها پرسه می زنند و مردم حتی به گورخوابی، کانالخوابی و پشتبام خوابی روی آورده اند.
ثروت ایران به کجا میرود؟
رژیم ایران هر سال به افزایش بودجه اختصاص داده شده برای مداخله در کشورهای خاورمیانه، افزایش موشک های هسته ای و موشک های بالستیک و راه اندازی ده ها نیروی نظامی و امنیتی برای ایجاد فضای شدید سرکوب داخلی ادامه می دهد.
ایران سالانه ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار برای تحریک جنگ در سوریه هزینه می کند. سالانه ۲۵تا ۳۰میلیارد دلار برای ساخت سلاح های کشتار جمعی و تهیه مواد و تجهیزات غیرقانونی برای برنامه هسته ای هزینه می کند. سالانه ۱۰۰ میلیون دلار برای حمایت از حماس و جهاد اسلامی فلسطین هزینه می کند. شرکت های متعلق به خامنه ای و سپاه ۵۰ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را تشکیل می دهند که نیمی از آن صرف جنگ افروزی در منطقه می شود.
با نگاهی به همین آمار مختصر میتوان دریافت که چرا سهمی از ثروت هنگفت ایران، نصیب مردم نمیشود و آنان روزبروز بیشتر با فقر دست و پنجه نرم میکنند.
وقتی مقامات برای حفظ قدرت، سرمایههای مردم ایران را هزینه سرکوب و برنامه اتمی و موشکی و صدور تروریسم در کشورهای منطقه میکند، طبیعی است پولی نمیماند که مردم را به حداقلهای معیشتی برساند. به این ترتیب روزبهروز به ارتش گرسنگان افزوده میشود.